... مشکل ما مسلمانها اصولاً ندانستن نیست ، بلکه بد دانستن یا عمل نکردن است . لذا باید از دانسته هایمان خرافه زدایی کنیم و بد فهمی ها را تصحیح کنیم و برای عمل کردن به آنچه یاد گرفته ایم ، برنامه ریزی کنیم و به آنها جامه ی عمل بپوشانیم . چون یکی از گامهای مهم برای رسیدن به مقصد چیزی جز عمل به واجبات و فرایض نیست . آنچه که از بزرگان مثل آقای بهجت هم نقل شده این است که شما اگر واجبات را انجام دهید ، ما ضمانت می کنیم که به هر جا که می خواهید برسید ...
برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
در ادامه حدیث اول به مرحله عملی رسیدیم . برای شناخت قوه غضب و شهوت باید مصادیق آن را بشناسیم. فروع قوه غضب عبارتند از : عجب، تکبر، ریاست طلبی، خدعه، تفاخر، قتل، فحش
و فروع قوه شهوت عبارتند : از زیاده خواهی، شهوت ، حرص، طمع، بخل...
الهامات شیطان را باید مدیریت کنیم: دائماً وسوسه می کند که چرا نخوردی؟ چرا نرفتی؟...
و ادامه مبحث :
" اللهم صل علی محمد و آل محمد"
تاریخ اسلام - جلسه62:
در ادامه مباحث مربوط به غزوه خیبر ، بعد از اینکه امیر المؤمنین (علیه السلام) پرچم اسلام را به دوش گرفت و به عنوان سردار سپاه وارد میدان کار زار شد و فرحب خیبری و حدود ده تن دیگر از سرداران سپاه یهود را از پا در آورد . تقریباً نشانه های پیروزی سپاه اسلام آشکار شد...
اما چرا در تاریخ سعی شده است که نقش سازنده و تعیین کننده حضرت امیر (علیه السلام) کم رنگ و بی اثر نشان داده شود و در مقابل از شخصیت هایی نام برده شود که چندان تأثیر گذار نبوده اند؟!!!تاریخ اسلام - جلسه 63:
در حدیثی از پیامبر (صلوات الله علیه و آله ) که راوی آن جابر بن عبدالله انصاری است آمده است که یاعلی اگر خدا تورا نمی آفرید بعد از من مؤمن از غیر مؤمن شناخته نمی شد .
پس از قضیه خیبر ، موضوع بعدی در مورد ام المؤمنین "صفیه" است که قبل از تشرف به اسلام روح کنجکاو ، اراده آزاد ، بخشایشگر ، با کمال و پارسا و خردمند و شکیبا بود .....
روز نهم ربیعالاول نزد شیعیان جایگاه خاصی دارد، چرا که این روز را یکی از اعیاد مهم تلقی کرده و به خاطر سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) به شادی میپردازند. البته گهگاهی دیده میشود که بعضی از افراد جاهلانه یا عامدانه بیان میکنند که در چنین روزی خلیفه دوم کشته شده و داستانسراییهای بسیاری هم در زمینه دارند؛ افسانههایی که بیشتر توسط دشمنان اسلام و برای دامن زدن به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی ساخته میشود. عالمان دینی بر خرافهبودن این موضوع تأکید دارند و آن را موجب دامن زدن به اختلافات مسلمانان میدانند. حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای سال ۱۳۸۷ با بیان اینکه نباید به خاطر دفاع از شیعه به آتشافروزی میان غیر شیعه شتاب داد، تصریح میکنند: «این جور نباشد که کسى از یک گوشهاى خیال کند، دارد از شیعه دفاع میکند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنى ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد، این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست، اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از امریکاست؛ این دفاع از صهیونیستهاست». امام خامنهای با هشدار درباره برگزاری چنین مراسمی میفرمایند: بعضیها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را میکنند، در حالیکه فاطمه زهرا راضی نیست، به گزارش فارس، در کتابهای تاریخی شیعه و سنی نیز تاریخ مرگ خلیفه دوم اواخر ذیالحجه و اول محرم ذکر شده است، این منابع تاریخی عبارتند از: «تاریخ الیعقوبى»، «التنبیه والإشراف»، «مروج الذهب»، «الفتوح»، «مسارّ الشیعه»، «الإمامة والسیاسة»، «أنسابالأشراف»، «الطبقات الکبرى» و «تاریخ الطبری». همچنین در سیره اهلبیت(ع) تأکید بر مدارا با اهل سنت صورت گرفته است، چنان که در کتابهایی نظیر «المحاسن للبرقی»، «الکافی»، «تفسیر العیاشی»، «بحارالانوار» و «مستدرک الوسایل» به احادیثی بر میخوریم که بر اصل وحدت مسلمانان اذعان دارند.
درباره عید الزهرا بدانیم
با توجه به نزدیک شدن به نهم ربیع روز تاجگذاری سرور همه ما امام عصر ارواحنا فداه توجه شما ر ا به این چند سطر جلب می کنم:
درباره تاریخ دقیق مرگ خلیفه ثانی :
طبق منابع تاریخی خلیفه دوم در بیست وششم ذی الحجه ترور شد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرم درگذشته است. این مطلب را همه ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خود آورده اند. لذا مراسم عمرکشان ( عید زهرا ) که عده ای در ماه ربیع الاول برگزار می کنند اساسا و آنهم با تاخیر حدود هفتاد روزه نمی تواند وجهی داشته باشد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣