مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

تلاوت صفحه 129 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 16  از سوره مبارکه عنکبوت
وَ إِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذَالِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!
نکات تفسیری :
1-توحید و تقوا، سرلوحه‏ ى برنامه‏ ى انبیاست. «اعبدوا اللّه واتقّوه»
2- عبادت بدون تقوا کارساز نیست. «اعبدوا اللّه واتقّوه»
3- دستیابى به خیر، در گرو خداپرستى و تقواست. «اعبدوا اللّه واتقّوه ذلکم خیر»
4- کسانى که به جاى توحید و تقوا به سراغ غیر خدا و فساد مى‏ روند، در حقیقت جاهلند. (عالم بى تقوا، جاهل است.) «ذلکم خیرٌ لکم ان کنتم تعلمون»
5- با علم و پیشرفت آن، مى ‏توان به مصالح تعبّد و تقوا دست یافت. «ذلکم خیرٌ لکم ان کنتم تعلمون»

آخرین جلسه ترم جاری، آقای دکتر قنبری: 

 

 

 

جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید

حجم: 23.2 مگابایت

 

امام زمان کیست؟ کجاست؟ چه نسبتی بین ما و ایشان برقرار است؟

چرا در غیبت به سر می‌برند؟ چرا از او محروم هستیم؟

ما چه نقشی در غیبت او داریم؟

چرا امام علی ایشان را در بین شیعیان، آواره، طرد شده و تنهای تنها می‌داند؟

ما برای رفع مظلومیت و آوارگی و غربت ایشان چه باید کنیم؟

کوتاهی در حق ایشان چه آثار و خطراتی دارد؟ و...

پاسخ این سؤالات مهم و کلیدی و ده‌ها سؤال دیگر را در این نوشته‌ی کوتاه مطالعه فرمایید.

حقیقت انسان

انسان هر چند در بُعد طبیعى و دنیایى‏اش داراى ابعاد جمادى، گیاهى و حیوانى است، اما حقیقت او و کمالات او به عنوان یک انسان که مى‏ تواند مظهر خدا و خلیفه او باشد، از سنخ کمالات جمادى، از قبیل وزن، حجم، بدن، رنگ، بو و کمالات گیاهى از قبیل رشد، تغذیه، قدرت بدنى و... نیست. هم‌چنین انسانیت او به غرایز و عواطف حیوانى از قبیل انواع شهوات حیوانى، تشکیل خانواده و تشکیل اجتماع و طى مدارج اعتبارى در اجتماع، کار، تفریح، مسکن‌ گزینى و... نمى‏باشد، بلکه حقیقت او و کمالات او غیر از این کمالات است.

خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و به فرشته‏ ها امر کرد تا بر او سجده کنند و آنها را خادم او قرار داد. در عظمت مقام انسان همین بس که خداوند از روح خود، در او دمیده و حقیقت او را همان روح الهى قرار داده است و او را خلیفه خود در زمین و مظهر تمامى اسماء و صفات خود گردانید ؛ یعنى به انسان وجود نامحدودى عطا کرده که مى‏ تواند تمامى اسماء و صفات خداوند را - که نامحدود است - در خود، جلوه‏ گر‌کند.

در نتیجه، حقیقت انسان یک حقیقت فوق طبیعى و غیر دنیایى است که از عوالم فوق طبیعت به جسم و کالبد او تعلق گرفته است. وجود فوق طبیعى و الهى انسان، پس از اقامت موقّت در زمین، به سوى اصل و حقیقت خود، یعنى جایگاه روح الهى بازگشت صعودى دارد. (اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ؛ ما از خداییم و به سوى او باز مى‏ گردیم.)

لذا حرکت در این مسیر و رسیدن به جوار رحمت الهی با شناخت و معرفت امکان پذیر است.

امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» مى ‏فرمایند:

«رَحِمَ اللَّهُ امْرِءاً عَلِمَ مِنْ اَیْنَ وَ فى اَیْنَ وَ اِلى اَیْنَ؛ خدا رحمت کند کسى را که بداند از کجا آمده، درکجا هست و به کجا مى‏ رود.»

امّا سؤالی که به ذهن خطور می‌کند این است که انسان چگونه مى ‏تواند به این سه مرحله، علم پیدا کند؟

دو مرحله «من أین» (از کجا آمده) و «إلی أین» (به کجا می‌رود) مربوط به ماوراى طبیعت است که علم آن در اختیار معصومین می‌باشد و مرحله «فی أین» (در کجا هست) مربوط به عالم طبیعت است که شناخت آن به پنج مرحله مهم به شرح ذیل، تقسیم می‌شود:

1 ـ شناخت جسم انسان

2 ـ شناخت روح انسان

3 ـ شناخت رابطه جسم و روح و تأثیر متقابل آن‏ها بر یکدیگر

4 ـ شناخت عالم طبیعت بدون انسان؛

5 ـ شناخت رابطه طبیعت با انسان (یعنى مجموع روح و بدن او) و کیفیت تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر.

هر مکتبى که بخواهد همه مصالح بشر را تأمین و تضمین کند و او را به خوشبختى برساند، باید مبتنى بر شناخت انسان در دو مرحله فوق طبیعى و شناخت‏هاى پنج‏گانه مربوط به عالم طبیعت باشد.

اگر مجموعه دانش بشرى درباره پنج مرحله طبیعت و نیز در مرحله ماورای طبیعت را ملاحظه کنیم، خواهیم دید که بشر با همه پیشرفت‏ هایى که داشته، به دانش اندکى از هر یک از این علوم پنج‏گانه رسیده است. از دانشمندان علوم مرتبط به این پنج مرحله طبیعت هیچ کس چنین ادعایى نکرده است که به تمام دانستنى ‏ها دست یافته، بلکه به عکس بسیارى از دانشمندان بزرگ در هر یک از این رشته‏ هاى پنج‏گانه به عجز و اندکى دانش خود در برابر همه آن چه که باید و مى‏ خواهند بدانند، اعتراف کرده اند.

با این وصف، پس چه کسى این علوم را در اختیار بشر قرار مى‏ دهد و اساساً به سراغ چه کسى باید رفت؟

پاسخ بسیار روشن و بدیهى است. باید به سراغ کسى رفت که انسان را با تمام ابعاد وجودی‌اش و براى رسیدن به هدفى بس بزرگ و عالى خلق کرده و تمام سه مرحله عالم وجود را ایجاد نموده است. آرى باید به سراغ خداوند علیم و حکیم رفت، چرا که غیر از او هیچ‌کس این سه مرحله را به طور کامل نمى‏ شناسد.

ادامه دارد...

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

تلاوت صفحه128 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 15  از سوره مبارکه عنکبوت
فَأَنجَیْنَاهُ وَ أَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَ جَعَلْنَاهَا ءَایَةً لِّلْعَالَمِینَ
ما او و سرنشینان کشتی را رهایی بخشیدیم، و آن را آیتی برای جهانیان قرار دادیم!
نکات تفسیری :
1- پیامبران و پیروان آنها، از قهر الهى در امانند. «فانجیناه واصحاب السفینة»
2- طول عمر نوح، ساختن کشتى و زیر آب رفتن همه‏ ى زمین، به امر خداوند بوده است. «ارسلنا... الف سنة... فانجیناه و اصحاب السّفینة»
3- یارى الهى به معناى ترک کوشش و تلاش نیست. حضرت نوح و یاران او کشتى را ساختند. «السّفینة»
4- بعضى از افراد و حوادث، فوق زمان و مکانند. «آیة للعالمین»
درآخرین جلسه این کلاس استاد به بیان فصل آخر کتاب پرداختند.این فصل که در واقع مهمترین بخش از این کتاب است به بیان گلچینی از آیات ثرآن کریم با عنوان فضایل و رذایل اخلاقی در سر فصل های گوناگون پرداخته و علاقمندان را با الگوهای قرآنی آشنا می کند.....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

آری باور کنیم همه و همه در آن محضریم و آن پیشوای مهربان از ما به ما نزدیک تر است.

"دوست نزدیک تر از من به من است                                وین عجب بیـــــــــــن که من از وی دورم"

یقین داشته باشیم که امام عصر(عج) ما را از خود ما بهتر می شناسد هر عملی که از ما سر می زند در معرض نگاه اوست،هر سخنی که بر زبان جاری می سازیم، پیش از آنکه خود بشنویم به سمع مبارک حضرت او می رسد.

 مگر پدران بزرگوارش نفرمودند که:"اگر لبانتان را در خانه هاتان تکان دهید منظورتان را می فهمیم"؟

چگونه است که معتقدیم صحیفه ی اعمالمان هر هفته به آن عزیز عرضه می شود و ما را می بیند؟امّا این باور ما را از ارتکاب لغزش ها باز نمی دارد؟

شما را به خدا سوگند! اگر کودکی شاهد اعمال ما باشد آیا در نوع رفتار و کردارمان پروا نمی کنیم و حتّی تغییر نمی دهیم؟

این چه جسارتی است که در محضر شاهد و ناظر الهی از خود نشان می دهیم؟

ما او را نمیبینیم و نمی شناسیم امّا او که ما را می بیند و می شناسد و بر اعمال و احوال ما اِشراف دارد.

راستی اگر به حضور امام زمان(عج) در این دنیا یقین پیدا کنیم و در همه ی آنات،خود را در حضور او ببینیم و وی را آگاه بر اعمالمان بدانیم آیا باز هم قصور و کوتاهی و لغزش خواهیم داشت؟

یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشیم                                     شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم

باور کنیم هر فضیلت و کمال و نعمتی که در عالم هست، به میمنت ولی الله الاعظم اروحنا فداه است چه او واسطه ی فیض است در عالم وجود.

باری شیطان در کمین شیعیان آخرالزّمان نشسته است تا آنها را نیز چون آدم و حوّا از بهشت براند مبادا به کید ابلیس ما را از بهشت امامت برانند!

بیایید امام زمانمان را تنها نگذاریم!

نکند ندای‌ "هَل مَن مُعین " امام زمان أروحنا فداه ،در کربلای غربت و غیبت او بی‌لبیک بماند !

مبادا هلهله ی‌ اهل کوفه صدای‌غربت حجة بن الحسن (ع) را به گوش ما نرساند !

نکند قربة الی الله ، بقیة الله را تنها رها کنیم...!

خوشا به حال آنان که هم اینک نیز در محضر خورشیدند!

 میان ما مهجوران و آن حجّت خدا امّا،جز نفسانیت حجابی نیست.آری‌، ابرهای تیره‌ی غفلت و معصیت است که خورشید جمالش را از تیررس نگاه ما پنهان داشته است. ضمیر جهانیان به نزدیکی‌ظهور گواهی می‌دهد.

نکند از ما پیشی بگیرند !

نکند فطرت های پاک و عدالت طلب جهان در استقبال از موعود و بیعت با امام عصر أروحنا فداه از ما پیش افتند !

هفتاد و دو تن شهیدان کربلا را- که‌"هَل مَن ناصِر یَنصُرنی‌" مولایشان را لیبّک گفتند و ثابت قدم ایستادند - نگاه کنید چه حسرتی‌ بر دل عالم  و آدم گذاشته اند !!

اما هنوز فرصت باقی‌است.باید برای یاری امام عصر و قرار گرفتن در ردیف انصار آن حضرت شتاب کرد.خواه ناخواه و به یقین ، یاران و انصار او گلچین خواهند شد.

بیایید امام زمان خود را دوباره بشناسیم !

سعادت واقعی و دین داری‌ حقیقی تنها و تنها از مسیر معرفت اهل بیت پیامبر(ص) و انجام دستورات آنان حاصل می‌شود تا آنجایی که اگر کسی عمل هفتادهزار پیغمبر را داشته باشد اما ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اولاد طاهرینش را نداشته باشد هیچ عملی‌از او پذیرفته نخواهد شد.

در این میان بر معرفت، نسبت به امام هر زمان به عنوان راه رهایی از مرگ جاهلی تأکید شده است و حدیث متواتر و مشهور"هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است." ناظر بر این معناست.

معرفت امام عصرأروحنا فداه دانستن نام و نسب و تاریخ و مکان ولادت ایشان نیست- گرچه در این وادی عقل ها سرگردان و اندیشمندان متحیرند- همگان متکلف شده‌اند به قدر وُسع در مسیر معرفت و محبّت و اطاعت از امام زمان خویش گام بردارند.

گرچه وصالش نه به کوشش دهند                                    آن قدر ای ‌دل که توانی ،‌بکوش

" اللهم عَرفنی نَفسَکَ..."... بیایید از الف بای‌ امامت آغاز کنیم !

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

برگرفته از کتاب آشتی با امام عصر

تلاوت صفحه127 :
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 14  از سوره مبارکه عنکبوت
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلىَ‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَ هُمْ ظَلِمُونَ
و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی که ظالم بودند.
نکات تفسیری :
1- قرآن، با بیان عمر طولانى انسان، آن را محال نمى‏ داند. «الف سنة…»
2- اگر قابلیّت و آمادگى پذیرش نباشد، هزار سال تبلیغ هم اثرى ندارد. «الف سنة الاّ خمسین عاما»
3- در تربیت و تبلیغ، صبر و پایدارى لازم است. «الف سنة الاّخمسین عاماً» این آیه پایدارى نوح‏ علیه السلام و سرسختى‏ مردم را نشان دهد.
4-آمار را دقیق نقل کنیم. «الف سنة الاّ خمسین عاماً»
5- بى‏ توجّهى به پیام انبیاء، ظلم است و ظلم، کلید قهر الهى است. «فاخذهم الطّوفان و هم ظالمون»

جوانی، آغاز شکفتن است. جوانی، میلاد دوباره انسان است. انسان در جوانی، بار تکلیف الهی را به تازگی بر دوش گرفته است. خداوند، بسیاری از نعمت هایش را در جوانی به انسان ارزانی می‌دارد. در ایران اسلامی روز ولادت حضرت علی اکبر(ع) در ۱۱ شعبان، روز جوان نامگذاری شده است.
جوانی، موهبتی از جانب خداوند است. جوانی، ثروتی است که انسان باید آن را جز دربهای بهشت، خرج نکند. پس خوشا به حال آنان که جوانی را قدر می‌دانند و این گوهر گرانبها را در راه سعادت خویش، به کار می‌گیرند. ضمیر جوان، آینه پاکیهاست؛ آینه ای که هنوز گردی از گناهان بر روی آن ننشسته است. نگاه جوان،‌ پنجره ای است که رو به سوی افقهای روشن گشوده شده است. پنجره ای که آفتاب حقیقت را می نوشد.
دل جوان، رودخانه ای است که می خواهد تمام سنگها و صخره ها را در نوردد و از تمام دشتها و دره ها بگذرد تا به آستانه دریا قدم نهد. خیال جوان، نسیم پویایی است، که می تواند به هر جا سفر کند و کرانه ها را کشف کند. جوان، همواره در جستجوی چشم اندازهای روشن است. جوان، همواره در پی تجربه و تماشاست. پس باید همیشه، دریچه های «شهود» را بر روی جوان باز نگاه داشت. و فانوس «ایمان» را به دست او داد. و گلهای لبخند را به او تعارف کرد.
جوانی، دوره طوفانی عمر است. جوان اگر چه از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده است، اما همچنان مثل آتش،‌ برافروخته و شعله ور است. جوانی، دنیای تحول است؛ دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود. جوانی سن توقعات جدید و حتی از نگاهی می توان گفت: سن پرتوقعی ها، طغیان و امیال و رغبت‌هاست؛ از این رو باید به جوانی و جوانان با نگاهی خاص و ژرف نگریست.
جوان، کانون شور و هیجان، مرکز نشاط و سلامت، قلب تپنده و سرمایه آینده یک ملت است؛ از این رو در برنامه ریزیها و سیاستهای فرهنگی و اجتماعی توجه ویژه ای به این نسل می شود و دولتها برای بهره برداری صحیح و استفاده مطلوب از نیروها و استعدادهای جوانان در امور مختلف سازندگی و اداره کشور،‌ تمام تلاش خود را به کار می گیرند که شور و نشاط و تواناییهای جوانان را، سالم و سازنده برای رفع نیازها و رفاه و آسایش حال و آینده جامعه هدایت کنند.
نسل جوان همیشه به دنبال الگوی مناسب خود بوده و برای یافتن آن، دو شعار گفتار و عمل را پیش رو قرار داده و به دنبال الگویی است که به گفته های خودش جامه عمل بپوشاند. اگر نسل جوان بین گفتار و کردار الگوی خود تضاد و تعارض ببیند نمی تواند به او اعتماد کرده و از اندیشه های او پیروی کند.
همچنان که راز استقبال و روی آوردن جوانان به امام خمینی (ره) را باید در اهل عمل بودن ایشان جست و جو کرد؛ ‌چرا که جوانان می دیدند که امام (ره) تنها سخن نمی گوید بلکه قبل از سخن گفتن خود به آن عمل می کند.
فرهنگ اسلام، جوان را در جایگاهی ارزشمند و بلند قرار داده و تعابیر والایی را در شأن او آورده است. دین اسلام، جوان را به ملکوت نزدیکتر از دیگران می داند و معتقد به تکریم و بزرگداشت اوست. در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده که فرموده‌اند:
فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانی عبادت کند بر پیری که وقت کهولت به عبادت بپردازد، همانند فضیلت پیغمبران بر دیگر مردمان است.
حضرت رسول (ص) می‌فرمایند: خداوند بر وجود جوان عبادت پیشه بر ملائکه می نازد و مباهات می کند. پیامبر خدا (ص) همچنین می‌فرمایند: خداوند جوانی را که جوانیش را در بندگی خدا بگذراند دوست می دارد.
الگوی جوانان
حضرت علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) در مدینه متولد شد. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین (ع) بزیست. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول ، خویش خوی رسول ، گفت و گویش گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیه نبیک نظرنا الیه…
حضرت علی اکبر در کربلا حدود ۲۵ سال داشت.برخی راویان سن ایشان را ۱۸ سال و ۲۰ سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر (ع) و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است.
روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان مى‏رفت،امام حسین(ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود.
پیکار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت ؛ به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مره بن منقذ عبدى بود. پیکر حضرت على اکبر (ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد. وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود. امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد:" قتل الله قوما قتلوک…" و تکرار مى‏کرد که: "على الدنیا بعدک العفا." و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه گاه حمل کنند. حضرت على اکبر ، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین دفن شده است.مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین قرار دارد و به این خاطر ضریح امام،شش گوشه دارد.

صد ها سال است که در انتظار صدور فرمان فرج از ناحیه ی حضرت حق روزها و شب ها را سپری کرده ای عجب صبری خدا دارد و عجب صبری به حجت خود داده است.
هر ساله میلیون ها نفر به پابوس سلطان ارض طوس مشرف می شوند خوشا به حالشان.
به یقین قلب مقدس تو از این ابراز علاقه و محبت شیعیان به اجداد طاهرین ات راضی و خشنود می گردد؛ اما ای کاش زائران حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می دانستند که آن امام غریب ده ها سال پیش از تولد تو برای ظهورت دعا می کرد و در قنوت نمازش از خداوند می خواست که در زمره ی اصحابت قرار گیرد.با شنیدن نام زیبایت و به احترام تو از جای بر می خواست و دودست خویش را بر سر می نهاد و اطرافیان خویش را نیز همه به دعا برایت توصیه می فرمود.
اگر زائران حرم رضوی میدانستند که امام هشتم(ع) هم اینک داغدار غربت توست حداقل کنار ضریح و زیر گنبد طلای امام رضا(ع) که دعا مستجاب است برای شادی خاطر آقا علی بن موسی الرضا(ع) هم که شده برای فرج و ظهور تو دعا می کردند.
زمانی که کم سن و سالتر بودم هرگاه به این روایت از امام جواد(ع) بر می خوردم که:

" حضرت مهدی(ع) پس از آنکه نامش فراموش شد و بیشتر معتقدان به اماممتش از عقیده ی خود برگشتند قیام می کند "
با تعجب از خود می پرسیدم مگر ممکن است معتقدان به امامت حضرت ولی عصر(ع) از ایشان روی گردان شوند؟ آن هم اکثریت آنها! حالا به خوبی می فهمم که ارتداد فقط به این معنا نیست که کسی بلندگو دست بگیرد و با صدای بلند شما را انکار کند و یا قلم به دست گرفته و علیه شما کتاب و مقاله بنویسد همین که تو را به فراموشی سپرده ایم ؛همین که غیبت برایمان عادی شده است ؛همین که دست روی دست گذاشته ، برای ظهورت دعا نمی کنیم ؛همین که به توصیه ها و پیام هایت وقعی نمی نهیم ؛همین که خود را در محضر شما نمی بینیم...خود مصداق روشنی از این حدیث نورانی است.
ای کاش بشر از لجاجت و خیره سری در برار آفریدگار مهربان خویش و حجت های او دست بر می داشت.ای کاش  می فهمیدیم که آن شمشیر زهرآلود که در محراب مسجد کوفه بر فرق مبارک اول مظلوم عالم فرود آمد عدالت را دو شقه کرد و این عدالت بود که در خون غلتید و این عدالت بود که با امیرالمؤمنین دفن شد و تنها حضرت مهدی(ع) است که عدالت را زنده خواهد کرد.
هنوز دیر نشده است فرصت همچنان باقی است بیاییم همه با هم برای ظهور موعود جهانیان دست به دعا برداریم.

در روایات مرتبط با "ظهور امام عصر" اروحنا فداه آمده است:

" آن هنگامی که برای امام یارانی به تعداد اهل بدر 313 تن گرد هم آیند بر آن حضرت قیام و تغییر واجب است"

آیا در حال حاضر در میان جمعیت بیش از شش میلیارد نفری کره ی زمین سی صد و سیزده نفر واجد شرایط فوق یافت نمی شوند؟

به راستی درطول این هزار یک صد و شصت و هشت سالی که از شروع غیبت می گذرد نبایستی حداقل در این مقطع از تاریخ شیعه گروهی از شیعیان به فکر چاره می افتادند و با عزم راسخ در خود ، ظهور مبارک امام عصر(عج) را زمینه سازی می کردند تا این که عمر دوران غیبت به این درازا نمی کشید و دوازده قرن غربت آن امام عزیزتر از جان به پایان می رسید و روزگار مردم دنیا و به ویژه شیعیان این نبود که اکنون شاهد آنیم؟

شایسته است هر یک از ما به تفکر و تامل راجع به این حقیقت تلخ پرداخته از خویشتن بپرسیم:

نقش من در طولانی شدن غیبت امام زمان(عج) یا به عکس نزدیک شدن ظهور آن بزرگوار چیست؟

مولای من چه انتظاری از من دارد؟

چگونه می توانم امام زمان خویش را در این عصر و زمانه یاری کنم؟

در شرمساری ما همین بس که امام زمانمان همواره به یاد ماست و ما از این وجود مقدّس غافل ایم.ما آن چنان که باید چشم براه ظهور آن راهبر آسمانی نبوده و نیستیم و در توسّلات به ایشان نیز در اغلب اوقات فقط به دنبال رفع حاجات و حلّ مشکلات شخصی خویش هستیم ولی،آن بزرگوار،چشم انتظار بیداری ما از خواب غفلت است.

آیا وقت آن نرسیده که باور کنیم پیشوای نجات بخش ما زنده است؟

آیا هنگام آن نرسیده که خود باور کنیم و این باور را به دیگران عرضه بداریم که چاره ای جز پناه بردن به آستان مبارک محبوب نداریم؟

"سر ارادت ما  آستان حضرت دوست       که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست"

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

ادامه دارد...

تلاوت صفحه126 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 20  از سوره مبارکه فرقان
وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکلُوُنَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فىِ الْأَسْوَاقِ وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرِوُنَ وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا
ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا می‏ خوردند و در بازارها راه می‏ رفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی می‏ کنید (و از عهده امتحان برمی‏ آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است.
نکات تفسیری :
1- آشنایى با تاریخ، هم بهانه‏ جویان را خلع سلاح مى‏ کند و هم مایه ‏ى تسلى پیامبر اکرم است. «و ماارسلنا قبلک... انهم لیأکلون الطعام»
2- مربّى باید با مردم حشر و نشر داشته باشد. «یمشون فى‏ الاسواق»
3- یکى از وسایل آزمایش مردم، خود مردم‏ اند. «جعلنا بعضکم لبعض فتنة» گاهى کسى ثروتمند است تا معلوم شود شکر مى‏ کند یا طغیان . و کسى فقیر است تا آزمایش شود که آیا صبر مى‏ کند یا بر ثروتمند حسد مى ‏ورزد.
4-کلید موفّقیّت در آزمایش‏هاى الهى صبر است. «فتنة أتصبرون»
5-در آزمایش‏هاى الهى، مسأله ‏اى براى خداوند کشف نمى‏ شود، زیرا او به همه چیز آگاه است. «و کان ربّک بصیرا» (آزمایش‏هاى او براى شکوفا شدن خصلت‏هاى درونى انسان است، زیرا کیفر و پاداش بر اساس بروز و ظهور خصلت‏ها است.)

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی