درس صدم از کتاب زبان فهم قرآن پیرامون آیات اول تا سوم سوره طلاق می باشد .
دین اسلام که آخرین و کامل ترین دین الهی است تمام شؤون زندگی انسان را مورد توجه قرار داده تا جائیکه رعایت تقوی و عدالت را در امر طلاق زنان سفارش کرده و سوره طلاق را بدان اختصاص داده است . و به مردان توصیه می کند به هر دلیلی که همسر خود را طلاق داده اند ، ارزش های اخلاقی و انسانی را به دقت رعایت کنند و از انجام هر عملی که منافی با عقل و شرع باشد اجتناب نمایند......
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 9 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فىِ الصَّالِحِینَ
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد! نکات تفسیری : 1- ایمان از عمل جدا نیست. «آمنوا و عملوا»
2-صِرف کار نیک، انسان را در زمره ى نیکوکاران قرار نمى دهد. کار نیکى که از ایمان به خدا برخیزد ارزشمند است. «آمنوا... لندخلنّهم فى الصالحین»
در این جلسه استاد در ادامه مبحث آداب ازدواج نکات مهم مراسم خواستگاری بالأخصّ سؤالاتی که دختر و پسر هنگام خواستگاری می توانند از هم بپرسند ، بیان نمودند و سپس به رفتار زن وشوهر با هم و نوع گفتگو با هم را تبیین نمودند ...
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 55 از سوره مبارکه مائده
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ
جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده اند، همان ایمان آورندگانى که اقامه نماز و اداى زکات مى کنند در حالى که در رکوع نمازند نکات تفسیری : 1- معمولاً در قرآن نماز وزکات در کنار هم مطرح شده است، ولى در این آیه، هر دو به هم آمیخته اند. (دادن زکات در حال نماز) «الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»
2- کسانى که اهل نماز و زکات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند. «انّما ولیّکم اللَّه...» («انّما»، نشانه ى انحصار ولایت در افراد خاصّ است)
3- هرگونه ولایت، حکومت و سرپرستى که از طریق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. «انّما ولیّکم اللَّه...» (کلمه «انّما» علامت حصر است)
4-ولایتها در طول یکدیگرند، نه در برابر یکدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام. «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین آمنوا...»
در مدّت زمان زندگی امام زمان (ع) با پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع) سه گروه حضرت را در زمان حیات پدر بزرگوارشان دیدهاند : 1. اهل بیت آن حضرت: مانند حکمیه خاتون عمه امام عسگری (ع) همچنین خادمان خانه امام عسگری (ع) در ردیف اولین کسانی بودهاند که امام(ع) را زیارت کردهاند ،مانند ظریف (ابونصر) خادم دودمان امام عسگری (ع) و ابوسعید غانم خادم دیگر امام عسگری (ع)
2. گروه دوم که از دیدار امام(ع) در حیات پدرش مسرور شدهاند از نواب و وکلای حضرتش بودند، مانند عثمان بن سعید عمروی.
3. گروه سوم از زیارت کنندگان حضرت در عهد امام عسگری (ع) اصحاب خاص و شیعیان نامدار حضرت بودهاند و بسیاری از بزرگان شیعه از جمله علما وبزرگان شهر قم و شیعیان خاص امام عسگری (ع) به زیارت حضرت صاحب الزمان (ع) در زمان حیات پدرشان رسیدهاند.
1. طوسی ،الغیبه ص 148 وصافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم،مکتبة الداوری، هفتم، ص 360.
2. طوسی،همان، ص 139.
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 7 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى کاَنُواْ یَعْمَلُونَ
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می پوشانیم (و می بخشیم) و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش می دهیم. نکات تفسیری : 1- انسان براى دریافت پاداشهاى الهى، به ایمان و عمل صالح، هر دو نیازمند است. «آمنوا و عملوا الصّالحات»
2- مؤمنان از لغزش و گناه به دور نیستند. «و الّذین آمنوا... لنکفّرن عنهم سیئاتهم»
3- پاداش الهى، تنها عفو گناهان گذشته نیست، بلکه دریافت بهترین پاداش نیز هست. «لنکفّرن عنهم سیئاتهم و لنجزینّهم»
4- دریافت پاداش پس از پاک شدن از گناهان است. «لنکفّرن... لنجزینّهم»
آیا پیش از پیامبر(ص) نیز صلوات وجود داشته است؟
در حدیثى آمده که: «خدا بدان خاطر حضرت ابراهیم را به دوستى خود برگزید که او، بر محمّد(ص) و خاندان محمّد(ص) فراوان صلوات مى فرستاد.» از این حدیث و دیگر احادیثى که بیانگر توسّل پیامبران گذشته به رسول خدا(ص) و اهل بیت ایشان است مى توان نتیجه گرفت که درود فرستادن بر پیامبر(ص)، حتّى قبل از خلقت مادّى آن حضرت مرسوم بوده است.
علاّمه مجلسى ، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء.ج 12، ص 4،
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 30 از سوره مبارکه نحل
وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ خَیْرًا لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ
و به کسانى که تقوا پیشه کردند گفته شود پروردگارتان چه نازل کرد مى گویند: خوبى براى کسانى که در این دنیا نیکى کردند [پاداش] نیکویى است و قطعاً سراى آخرت بهتر است و چه نیکوست سراى پرهیزگاران نکات تفسیری :1-قضاوت حق، نیاز به روح پاک و پرهیزکار دارد. «للّذین اتّقوا ... قالوا خیراً»
2- قرآن در یک کلمه معرّفى مى شود، (خیر، خوبى، مایه ى نیکى وسعادت. یک کلمه بجاى صد کلمه) «قالوا خیراً» دعوت قرآن، دعوت به خیر و نیکى است.
3- نیکوکاران، در هر دو جهان به نیکى مى رسند.«للّذین احسنوا فى هذه الدنیا حسنة ولدار الآخرة خیر»
4- پاداش الهى، متناسب با عمل انسان است. «للّذین احسنوا ...حسنة، للّذین اتّقوا... دار المتقین»
در این جلسه پس از پاسخ به سؤالات حاضرین پیرامون سح و جادو و چشم زخم ،به تفسیر آیه 45 سوره یس پرداختند :
خداوند به حال بندگان تأسّف می خورد که آمدن رسولان را تکذیب می کنند . و سپس به بیان موضعگیری مردم در برابر آیات الهی اعم از تکوینی و تشریعی را بیان می نماید و عکس العمل مردمی را که عناد دارند در برابر آیات الهی، در سه گروه بیان می کند:
1. دسته اول در برابر این آیات غفلت دارند و بی اعتنا می گذرند.
2. گروه دوم علاوه بر غفلت از آیات الهی اعراض کرده و لجبازانه به آیات الهی پشت می کنند.
3. گروه سوم عمل خود را توجیه می کنند و کردار خود را درست می انگارند.....
حـضرت صادق(ع) نقل می کند که «....هشام بن عبدالملک پـیـکـى بـه سـوى عـامـل مـدیـنه فرستاد که پدرم و مرا نزد او به دمشق فرستد، چون وارد دمشق شدیم، سـه روز مـا را بـار نـداد، روز چـهـارم مـا را بـه مـجـلس خـود طـلبـیـد. چـون داخـل شـدیـم، هـشـام بـر تـخـت پـادشـاهـى خـود نـشـسـتـه و لشـکـر خـود را مـسـلّح در دو صف در برابر خود قرارداده بود. محلى که نشانه تیر در آن نـصـب کـرده بـودنـد، در بـرابـر خـود ترتیب داده بود. بزرگان قومش در حضور او تیر مى انداختند، چون داخل شدیم، پدرم در پیش مى رفت و من پشت سر او. چـون بـه نـزد او رسـیـدیـم، بـه پدرم گفت که با بزرگان قوم خود تیر بینداز، پدرم گفت که من پیر شده ام و اکنون از من تیراندازى نمى آید. اگر مرا معاف دارى، بـهـتـر اسـت، هشام سوگند یاد کرد که به حق خداوندى که ما را به دین خود و پیغمبر خـود عـزیـز گردانیده، تو را معاف نمى گردانم، پس به یکى از پیران بنى امیه اشاره کرد که کمان و تیر خود را به او بده تا بیندازد.
پـس پـدرم کـمـان را از آن مـرد گرفت و یک تیر از او بگرفت و در زه کمان گذاشت. به قـوت امـامـت کـشـیـد و بـر مـیـان نـشـانـه زد. پـس تـیـر دیـگـر بـگـرفـت و بـر فـاق تیر اول زد کـه آن را تـا پـیـکـان بـه دو نـیـم کـرد و در مـیـان تـیـر اول قـرار گـرفـت، پـس تیر سوم را گرفت و بر فاق تیر دوم زد که آن را نیز به دو نـیـم کـرد و در مـیـان نـشانه محکم شد تا آن که نه تیر چنین پیاپى افکند که هر تیر بر فـاق تـیـر سـابـق آمـد و آن را به دو نیم کرد. هر تیر که حضرت مى افکند، بر جگر هـشـام مـى نـشست و رنگ شومش متغیر مى شد تا آن که در تیر نهم بى تاب شد و گفت : نیک انداختى اى ابوجعفر ! تو ماهرترین عرب و عجمى در تیراندازى.
شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج2، ص217-218.