مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

در آیات پایانی سوره نوح، نفرین حضرت نوح(ع) در حق قومش بیان می شود. حضرت نوح (ع) پس از نا امیدی از هدایت آنها ایشان را نفرین کرد و از خدا خواست که بر گمراهی آنها افزوده ، زمین را از وجود آنان پاک کرده و آنها را علاوه بر عذاب دنیا به عقوبت اخروی نیز دچار گرداند...
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
استاد توانایی در این جلسه نیز به تبیین مشخصات خانواده موفق پرداخت و در این زمینه اشاره ای به آیات 34تا 36 سوره فصلت نمودند که باریتعالی می فرماید: خوبی و بدی یکسان نیست ، اگر بدی را با خوبی پاسخ دهی خواهی دید کسی که با تو دشمنی داشته تبدیل به یک دوست صمیمی خواهد شد. اما این مطلب را فقط آدمهای صبور و مؤمن درک می کنند. و هر گاه شیطان تو را وسوسه کرد به خدا پناه ببر.....
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
روی سخن امیر المؤمنین در حکمت 150 که از جمله مفصل ترین حکمتهای نهج البلاغه است ، بیشتر با عالمان بی عمل است که باعث دین گریزی مردم می شود.
استاد در تبیین مطالب این درس اضافه نمودند: با غیر زبان مردم را به حق دعوت کنید. عمل شما از صد تا حرف برتر و بهتر است علم تنها بدون ایمان و باور کافی نیست باید این باورها را در خود تقویت کنیم....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
سخنران روز جشن جناب حجة الاسلام و المسلمین لونی ضمن تبیین آیه ولایت و معانی متفاوت کلمه ولی در ایات مختلف بیان نمودند:
...ما دو ابوبکر و دو عمر داریم! یک ابوبکر ی که در ثقیفه نشست و خلیفه شد و جسمش در کنار پیامبر (ص) دفن شد و یک ابوبکری که در ذهن و فکر اهل سنت وجود دارد . آن ابوبکری که در ذهن و باور اهل تسنن موجود است خوب است ، عاشق خداست ، عاشق ترویج دین خدا و قرآن است ، عدالت را دوست دارد... ما با این شخصیتی که در ذهن انهاست فارغ از نامش مشکلی نداریم. قلب من از ابوبکر تاریخ خون است . ابو بکری که علی (ع) را از خلافت کنار می زند و می گوید تو ظرفیت امامت نداری.....
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
استاد محمدی در ترجمه آیات قسمت دوم سوره نوح که داستان حضرت نوح(ع) در آن به طور مفصل بیان گشته ، در ترجمه وازه غفار بیان نمودند که: بخشایش بیشتر از بندگی است . بخشندگی یعنی جود و کرم و رحمت و فضل و اینها...و بخشایش و غفران یعنی بخشودگی ، یعنی خدا از کناه ما عبور می کند و ما را می بخشدو از ما در می گذرد...
.... و در پایان در رابطه با عید غدیر اضافه نمودند: *اگر مردم بر حبّ علی جمع می شدند، خداوندجهنم را نمی آفرید.*



برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

03, به مناسبت عید بزرگ غدیر خم مراسم جشنی در روز یکشنبه 20 مهرماه در مؤسسه قران وعترت برگزار خواهد شد . این مراسم که رآس ساعت 10 صبح آغاز خواهد شد با مدیحه سرایی ، سخنرانی استاد حوزه و دانشگاه " حجة الاسلام و المسلمین لونی ، برنامه های شاد و متنوع و... همراه خواهد بود.  شرکت در این جشن برای عموم خواهران آزاد می باشد .

حدیثی درباره کودکی حضرت هادی(ع) است که وقتی معتصم در سال دویست و هجده هجری، حضرت جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی(ع) که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‌اش در مدینه ماند، پس از آنکه حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‌وجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ  حضرت جواد، علی‌ بن محمد(ع) شش سال دارد، گفت: این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.

معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجُنَیدی که جزو مخالف‌ترین و دشمن‌ترین مردم با اهل بیت(ع) بود،-در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند- برای این کار پیدا کرد و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفت‌و‌آمد کند و او را آن طور که ما می‌خواهیم تربیت کن، اسم این شخص الجنیدی در تاریخ ثبت است، حضرت هادی(ع) هم همان طور که گفتم، در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسی می‌توانست در مقابل آن مقاومت کند؟

بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد، الجنیدی گفت: بچه؟ این بچه است؟ من یک مسأله از ادب برای او بیان می‌کنم، او باب‌هایی از ادب را برای من بیان می‌کند که من استفاده می‌کنم! اینها کجا درس خوانده‌اند؟ گاهی به او، وقتی می‌خواهد وارد حجره شود، می‌گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو- می‌خواسته اذیت کند- می‌پرسد: چه سوره‌ای بخوانم؟ من به او گفتم: سوره بزرگی، مثلاً سوره آل‌عمران را بخوان، او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است، اینها عالمند! حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند، ارتباط این کودک ـ که علی‌الظاهر کودک است، اما ولی الله است، «و آتیناه الحکم صبیّا»ـ  با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد -و استاد یکی از شیعیان مخلص اهل بیت شد.

شد غلامی که آب جو آرد                                  آب جوی آمد و غلام بِبُرد

در نبرد بین امام هادی(ع) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی(ع) بود، در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه  یکی پس از دیگری آمدند و به درک واصل شدند، آخرین نفر آن‌ها معتز بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله کوتاهی مرد.

این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تار و مار شدند، به عکس شیعه.

شیعه در دوران حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) و در آن شدت عمل، روز به روز وسعت پیدا کرد و قوی‌تر شد.

حضرت هادی(ع) 42 سال عمر کردند که بیست ‌سالش را در سامرا بودند، آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترک نزدیک به خود را -با ترک‌های خودمان، ترک‌های آذربایجان و سایر نقاط- اشتباه نشود که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد.

این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی‌شناختند و از اسلام سر در نمی‌آوردند، به همین دلیل، مزاحم مردم می‌شدند و با عرب‌ها و مردم بغداد اختلاف پیدا کردند، در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی(ع) جمع شدند و حضرت توانست آن‌ها را اداره کند و به وسیله آن‌ها پیام امامت را به سر تا سر دنیای اسلام با نامه‌نگاری و ... برساند.

امام هادی(ع) همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خون‌ریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آن‌ها انجام داده است، حدیث معروفی درباره وفات حضرت هادی(ع) هست که از عبارت آن معلوم می‌شود که عده قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند، به گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آن‌ها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تار و مار می‌کرد، اما این عده چون شبکه قوی‌ای به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آن‌ها دسترسی پیدا کند.

یک روز مجاهدت این بزرگوارها ائمه(ع) به قدر سال‌ها اثر می‌گذاشت، یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سال‌ها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت، این بزرگواران دین را همین طور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأموران باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‌بن‌اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یک علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل، کلک آن کنده می‌شد و تمام می‌شد.

این مجاهدت و تلاش ائمه(ع) نه فقط تشیع، بلکه قرآن اسلام و معارف دینی را حفظ کرد، این است  خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا، ‌اگر اسلام انسان‌های کمربسته نداشت، ‌نمی‌توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به وجود بیاید، باید یواش یواش از بین می‌رفت.

اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبران این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین می‌رفت، تمام می‌شد، و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند، اگر هم می‌ماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند، مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلی‌شان تقریباً هیچ چیز باقی نمانده است.

اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیر طبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت، البته در راه این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.

نقل از کتاب انسان 250 ساله روایت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر انقلاب از زندگانی این امام همام

 

نقل از کتاب انسان 250 ساله روایت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر انقلاب از زندگانی این امام همام

در این جلسه استاد ضمن تدریس درس هجدهم در باب ادب علم اموزی نکاتی را بیان نمودند. از پان جمله پیرامون حکمت 98 فرمودند: به محض شنیدن هر چیزی آن را برای دیگران نقل نکنید. شنیدن باید همراه عقل و درایت باشد." مرحوم کلینی در مقدمه اصول کافی نوشته:" من این احادیث را (حدود شانزده هزار و اندی) از بین صد هزار حدیث انتخاب کردم ."
فقط به دنبال روایتگری مطالب نباشید . سعی کنید.....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
استاد در تبیین حدیث سوم پیرامون عجب که از امام کاظم (ع) نقل شده ؛ بیان کردند:
عجب بر دو نوع است :1.از کار خوب 2. از کار بد : انسان از بدی کارها دچار عجب نمی شود بلکه به خاطر اینکه فکر می کند کارش درست است و به خاطر این درستی خیالی، دچار عجب هم می شود. مثلاً فکر می کند که بی حجابی تمدن و با فرهنگی است و به این بی حجابی خودش افتخار می کند و دچار عجب هم می شود....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی