مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

مادر سادات در کلام رهبری- 1

چگونه میتوانیم از زندگانی حضرت زهرا علیهاسلام الگو بگیریم؟

سؤال خوبی است. اولاً دقت کنید که الگو را نباید برای ما معرفی کنند و بگویند که این الگوی شماست. این الگوی قراردادی و تحمیلی، الگوی جالبی نمیشود. الگو را باید خودمان پیدا کنیم؛ یعنی در افق دیدمان نگاه کنیم و ببینیم از این همه چهره‌ای که در جلوِ چشممان می‌آید، کدام را بیشتر میپسندیم؛ طبعاً این الگوی ما میشود. من معتقدم که برای جوان مسلمان، بخصوص مسلمانی که با زندگی ائمّه و خاندان پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنایی داشته باشد، پیدا کردن الگو مشکل نیست و الگو هم کم نیست. حالا خود شما خوشبختانه از حضرت زهرا سلام‌الله علیها اسم آوردید. من در خصوص وجود مقدّس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها چند جمله بگویم؛ شاید این سررشته‌ای در زمینه بقیه ائمّه و بزرگان شود و بتوانید فکر کنید.
شما خانمی که در دوره پیشرفت علمی و صنعتی و فنآوری و دنیای بزرگ و تمدّن مادّی و این همه پدیده‌های جدید زندگی میکنید، از الگوی خودتان در مثلاً هزاروچهارصد سال پیش توقّع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونی شما را داشته باشد، تا از آن بهره بگیرید. مثلاً فرض کنید میخواهید ببینید چگونه دانشگاه میرفته است؟ یا وقتی که مثلاً در مسائل سیاست جهانی فکر میکرده، چگونه فکر میکرده است؟ اینها که نیست.
یک خصوصیات اصلی در شخصیت هر انسانی هست؛ آنها را بایستی مشخّص کنید و الگو را در آنها جستجو نمایید. مثلاً فرض بفرمایید در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پیرامونی، انسان چگونه باید برخورد کند؟ حالا حوادث پیرامونی، یک وقت مربوط به دوره‌ای است که مترو هست و قطار هست و جت هست و رایانه هست؛ یک وقت مربوط به دوره‌ای است که نه، این چیزها نیست؛ اما حوادث پیرامونی بالاخره چیزی است که انسان را همیشه احاطه میکند.
انسان دوگونه میتواند با این قضیه برخورد کند: یکی مسؤولانه، یکی بیتفاوت. مسؤولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحیه‌ای، با چه نوع نگرشی به آینده. آدم باید این خطوط اصلی را در آن شخصی که فکر میکند الگوی او میتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروی نماید.
من این موضوع را یک وقت در سخنرانی هم گفته‌ام. در این سخنرانیهای ما هم گاهی حرفهای خوبی در گوشه کنار هست؛ منتها غالباً دقّت نمیشود و همین‌طور ناپدید میگردد! ببینید؛ مثلاً حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در سنین شش، هفت سالگی بودند - اختلاف وجود دارد؛ چون در تاریخ ولادت آن حضرت، روایات مختلف است - که قضیه شعب ابی‌طالب پیش آمد. شعب ابی‌طالب، دوران بسیار سختی در تاریخ صدر اسلام است؛ یعنی دعوت پیامبر شروع شده بود، دعوت را علنی کرده بود، بتدریج مردم مکه - بخصوص جوانان، بخصوص برده‌ها - به حضرت میگرویدند و بزرگان طاغوت - مثل همان ابولهب و ابوجهل و دیگران - دیدند که هیچ چاره‌ای ندارند، جز این‌که پیامبر و همه مجموعه دوروبرش را از مدینه اخراج کنند؛ همین کار را هم کردند. تعداد زیادی از اینها را که دهها خانوار میشدند و شامل پیامبر و خویشاوندان پیامبر و خود ابی‌طالب - با این‌که ابی‌طالب هم جزو بزرگان بود - و بچه و بزرگ و کوچک میشدند، همه را از مکه بیرون کردند. اینها از مکه بیرون رفتند؛ اما کجا بروند؟ تصادفاً جناب ابی‌طالب، در گوشه‌ای از نزدیکی مکه - فرضاً چند کیلومتری مکه - در شکاف کوهی ملکی داشت؛ اسمش «شعب ابی‌طالب» بود. شعب، یعنی همین شکاف کوه؛ یک درّه کوچک. ما مشهدیها به چنین جایی «بازه» میگوییم. اتفاقاً این از آن لغتهای صحیحِ دقیقِ فارسىِ سره هم هست که به لهجه محلی، روستاییها به آن «بَزَه» میگویند؛ اما همان اصلش «بازه» است. جناب ابی‌طالب یک بازه یا یک شعب داشت؛ گفتند به آن‌جا برویم. حالا شما فکرش را بکنید! در مکه، روزها هوا گرم و شبها بینهایت سرد بود؛ یعنی وضعیتی غیرقابل تحمّل. اینها سه سال در این بیابانها زندگی کردند. چقدر گرسنگی کشیدند، چقدر سختی کشیدند، چقدر محنت بردند، خدا میداند. یکی از دوره‌های سخت پیامبر، آن‌جا بود. پیامبر اکرم در این دوران، مسؤولیتش فقط مسؤولیت رهبری به معنای اداره یک جمعیت نبود؛ باید میتوانست از کار خودش پیش اینهایی که دچار محنت شده‌اند، دفاع کند.
ادامه دارد...
 

.... ابوبکر نگاهی به مردم کرد و گفت : فاطمه جان من تکذیبت نمی کنم ولی مردم بین ما باشند. زهرای مطهره گفت : کتاب خدا بین ما باشد. ولی ابوبکر می گوید این مردم بین من و تو حکم باشند ، چون این مردم بودند که حکومت را به من سپردند . من بنا به به تصمیم و اراده این مردم حکومت را قبول کردم.... در اینجا زهرای مطهره نگاه عتاب آمیز خودش را به مردم برگرداند و فرمود : مسلمانان! با عجله برای شنیدن حرفهای باطل راه افتادید. آیا در قرآن تدبّر نمی کنید؟ .... اینجا حضرت صدیقه تکلیف مردم را هم روشن می کند ، فردا نگویید ما اینها را اطاعت کردیم. این جنس هدایت حضرت صدیقه طاهره جنس الهی است. در قرآن هم همین را می گوید : " فلمّا قُضِیَ الأمر .... وقتی روز قیامت همه حاضر می شوند ، شیطان می گوید: اینها از من نیستند ولی ایها می گویند " ربنا إنّا أطعنا سادتنا و کبرائنا فأضلّونا سبیلاً " خدا حجت ابلیس را قبول می کند. چرا ؟ چون می گوید : من دعوتتان کردم . شما اجابت کردید . می خواستید اجابت نکنید!!!

 

برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 8.08 مگابایت

... معمول دنیا این است که در بحران ها همه می گویند شرائط فوق العاده است و باید به آن تن داد، و جای احقاق حق نیست و هر گونه نابسامانی را باید تحمل کرد، قرآن می گوید:حتی در سخت ترین شرایط باید تلاش کرد که حقی بر باد نرود، نه تنها از دوستان که اگر دشمنان هم حقی داشته باشند باید رعایت گردد. این گونه احکام اسلامی نوعی اعجاز ، و نشانه حقانیت دعوت پیامبر است که درر محیطی که نه مال احترام داشت و نه جان ارزشی ، تا این حد در احقاق حقوق کوششی به خرج می دهد.


برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 11.3 مگابایت
آه از اندوه ریحانه رسول

تاریک، مثل غربت زهرایی ای بقیع!               وقتی که مثل فاطمه تنهایی، ای بقیع!

دارالسلام نه...، که تو دارالملائکی                یاس کبود را تو پذیرایی ای بقیع!...

فریاد کن بغض فرو خورده‏ ات را، بقیع!

سلام بر دارالسلام!
سلام بر دارالملائک!
سلام بر ارواح مطهّری که هم ‏ناله همیشگی مظلومیت بقیع هستند و سلام بر تربت مقدّس بقیع!
چقدر غریب،
چقدر مظلوم،
چقدر تنها،
چقدر تاریک و چقدر دلگیر و همیشه مِه گرفته‏ ای، ای بقیع!

به زخم زخمِ آغوشت قسم و به شعله، شعله توفان رنج‏هایت! تنها صدفی هستی که استحقاق گوهری چون خاتون غم‏ها را داری که در آغوش مهربانت آرام بگیرد.
با بغض‏های در گلو مانده‏ ات، با فریادهای همیشه خاموشت و با خونْ گریه ‏هایی که دل شب‏های مدینه را می‏ سوزاند، فقط تو لیاقت مهمان نوازی گل واژه آفرینش را داری، که تصویری از دردهای ناگفته بضعه طاهایی.
هان ای بقیع! کاش می‏ دانستیم چه ناگفته ‏ها در دل غمینت می‏ گذرد و چه غوغایی است، در حَنجره پر از شکایتت؟
کاش به سخن می‏ آمدی از همنشینی‏ هایت با پهلو شکسته بی‏ یار و یاور!
ـ کاش مردم می‏ دانستند که قطره، قطره اشک فاطمه علیهاالسلام ، لکّه ننگی بر چهره تاریخ بشریت است

بریده باد دست‏هایی که به صورت آبروی هر دو گیتی سیلی زدند و دل بتول را خون کردند.
مگر نه این‏که پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ وسلم فرموده‏ اند: «فاطِمَهُ بِضْعَه مِنّی، مَن سَرَّها فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ ساءَها، فَقَدْ ساءَنِی، فاطِمَهُ أَعَزُّ النّاسِ عَلَیَّ» یعنی: فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است، هر کس که او را شاد کند، به راستی مرا شاد کرده و هرکس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده است، فاطمه علیهاالسلام عزیزترین مردم برای من است».
ای کاش صفحه روزگار در هم می‏ پیچید و شعله‏ های آتش دوزخ، طومار زندگی‏شان را در می‏ نوردید؛ آنهایی که با بی‏ شرمیِ تمام، آتش بر آشیانه سیمرغ قاف مظلومیت زدند و بهار آرزوهایش را به خزان‏ترین فصل تبدیل کردند!
مگر نه این‏که فاطمه، مایه مباهات عالم و آدم است؟ گوهر بی‏ مثالی که از ازل تا ابد، برایش همتایی نیامده و نخواهد آمد. در عبادت، هم صدا با شب‏های مدینه، ملایکه مقرب الهی را به تعجب وا می‏ داشت.
بانویی که دست‏های پینه بسته‏ اش، اشک را میهمان چشم هر عاشق دِلداده می‏ کرد.....

396 - تلاوت قرآن کریم

تلاوت صفحه 396:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :

آیه شماره 44  از سوره مبارکه طه
 فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یخَشىَ‏(
اما بنرمی با او سخن بگویید; شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!
نکات تفسیری :

1- گام اوّل در امر به معروف و نهى از منکر، بیان نرم است. «فقولا له قولاً لیّنا»
2- امیدها در نرمى است، وانتظارى از خشونت نمى‏ رود. « قولاً لیّنا لعّله یتذکّر...»
3- شروع تربیت وارشاد باید از طریق گفتگوى صمیمانه باشد.( خداوند به پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز مى‏ فرماید: با نرمى و ملاطفت با مردم رفتار کن. «فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک» آل‏عمران، 159.) «فقولاله قولاً لیّنا» حتّى با سرکش ‏ترین افراد نیز باید ابتدا با نرمى و لطافت سخن گفت.
4- هرگز از هدایت دیگران مأیوس نشوید. «لعّله یتذکّر ...»
5- وظیفه‏ ى پیامبر تذکّر وارشاد است. «یتذکّر او یخشى»

395 - تلاوت قرآن کریم

تلاوت صفحه 395:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :

آیه شماره 41 ، 42  از سوره مبارکه طه
 وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسىِ (41) اذْهَبْ أَنتَ وَ أَخُوکَ بِایَاتىِ وَ لَا تَنِیَا فىِ ذِکْرِى (42)
و من تو(موسی) را برای خودم ساختم (و پرورش دادم)! . (اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهی نکنید!
نکات تفسیری :

1- براى اهداف بزرگ باید افرادى را تربیت کرد. «واصطنعتک لنفسى»
2- خداوند براى انبیا برنامه‏ هاى خاصى دارد. «واصطنعتک لنفسى»
3- ابتدا خودسازى، آنگاه جامعه سازى. «اصطنعتک... اذهب»
4- اگر به عنوان مدیر، کسى را براى کارى اعزام مى‏ کنیم، بکوشیم که روحیه او مالامال از عشق و احساس غرور و دلگرمى باشد. «اصطنعتک لنفسى... اِذهَب»
5- در بعضى مراحل، نباید پیک‏ها و پیام‏برها یک نفر باشد. «اِذهب أنتَ و أخوک»
6- مبلغ باید به ابزار ارشاد مجهز باشد. «بآیاتى»
7- مبلغ باید شجاع و مصمم و نفوذناپذیر باشد. «ولا تَنیا فى ذکرى» تا مبادا کاخ و قدرت و هیبت طاغوت، او را در انجام مأموریت مرعوب کند و از یاد خدا غافل شده و دست از صراحت لازم بردارد.
8- رمز موفقیت انسان، توجّه کامل و دائم به خداوند است. «لاتَنیا فى ذکرى»
9- تبلیغ، ارشاد، امربه معروف و نهى از منکر، ذکر و یاد خداست. «اِذهَب انتَ و أخوک بایاتى ولا تَنیا فى ذکرى»

... آیات قرآن کاملاً روشن می کند که مشکل آدمهایی که با حق مقابله می کنند ، این است که اینها وقتی درباره چیزی شک می کنند نمی روند علمش را به دست بیاورند و به علم عمل کنند. آن چیزی را که به نظرشان می رسد، قبول می کنند.
ما آیات فراوانی در قرآن درباره ظنّ داریم. " إن یتّبعون إلّا الظنّ و إن هم إلّا یخرصون" ... روش و منش ما این است که دنبال ظن و گمان حرکت می کنیم. همین که به نظرمان می رسد که این درست است می گوییم : پس درست است! اتفاقاً منطق قرآن غیر از این است . می گوید: در چیزهایی که به نظرت درست می رسد ، شک کن! بعد اگر علم پیدا کردی به آن برو دنبالش ولی اگر علم پیدا نکردی، سکوت کن . بگو نمی دانم ، نظری ندارم ....


برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.

حجم: 19.2 مگابایت

 فایل PDFجلسه پنجم تفسیر موضوعی

394 - تلاوت قرآن کریم

تلاوت صفحه 394:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :

آیه شماره 53  از سوره مبارکه عنکبوت
 وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ لَوْ لَا أَجَلٌ مُّسَمًّى لجَّاءَهُمُ الْعَذَابُ وَ لَیَأْتِیَنَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ
آنان با شتاب از تو عذاب را می ‏طلبند; و اگر موعد مقرری تعیین نشده بود، عذاب (الهی) به سراغ آنان می آمد; و سرانجام این عذاب بطور ناگهانی بر آنها نازل می ‏شود در حالی که نمی‏ دانند (و غافلند).
نکات تفسیری :

1-لطف یا قهر الهى، حکیمانه، حساب شده و داراى برنامه است و با عجله‏ ى این و آن تغییر نمى‏ کند. «یستعجلونک»
2- سقوط فکرى انسان به قدرى است که حاضر است هلاک شود، ولى حقّ را نپذیرد. «یستعجلونک بالعذاب»
3- امور این عالم، داراى زمان‏بندى‏ هاى حساب شده و معیّن است. «اجلٌ مسّمىً»
4- قهر ناگهانى خداوند براى آمادگى دایمى ماست. «بغتةً»
5- قهر الهى قابل پیش‏بینى نیست. «لا یشعرون»

اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند . کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند نه برای برآوردن حاجات شخصی خود! (در محضر بهجت :188/2)


393 - تلاوت قرآن کریم

تلاوت صفحه 393:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :

آیه شماره 52  از سوره مبارکه عنکبوت
 قُلْ کَفَى‏ بِاللَّهِ بَیْنىِ وَ بَیْنَکُمْ شهَیدًا یَعْلَمُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْبَاطِلِ وَ کَفَرُواْ بِاللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الْخَسِرُونَ
بگو: «همین بس که خدا میان من و شما گواه است; آنچه را در آسمانها و زمین است می‏داند; و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به خدا کافر شدند زیانکاران واقعی هستند!
نکات تفسیری :

1-اگر استدلال با مخالف سودى نداشت، بحث را قطع کنید و او را به خدا واگذارید. «قل کفى»
2- خداوند با نزول قرآن و بشارت آمدن پیامبر اسلام در کتاب‏هاى آسمانى پیشین، صداقت پیامبر را تأیید کرده و بر آن گواهى مى‏ دهد. «شهیدا»
3- خداوند، به همه چیز آگاه است، پس لجاجت و بهانه تراشى چرا؟! «یعلم ما فى السموات...»
4- رها کردن ایمان و معنویّت و دلبستگى به غیر او، قدم گذاردن در راه کفر، باطل، پوچى و انحراف مى ‏باشد که سرانجامش خسارت واقعى است. «آمنوا بالباطل ... هم الخاسرون»
5- کافران، زیانکاران واقعى‏ اند. «کفروا باللّه اولئک هم الخاسرون »

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی