مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

تلاوت صفحه 65 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 8  از سوره مبارکه النساء
وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا
و هر گاه خویشاوندان یتیمان و مستمندان در تقسیم [ارث] حاضر شدند [چیزى] از آن را به ایشان ارزانى دارید و با آنان سخنى پسندیده گویید
تفسیر: به نگاه‏ها، حضورها وتوقّعات طبیعى محرومان توجّه کنید. «واذا حضر القسمة»
اموال ارثى را مخفیانه تقسیم نکنید، تا امکان حضور دیگران هم باشد. «حَضر القسمة اولوا القربى»
در تقسیم ارث، علاوه بر افرادى که سهم مشخّص دارند، به فکر محرومان و یتیمان نیز باشید. «نصیباً مفروضاً... فارزقوهم منه»
با هدایاى مالى و زبان شیرین، از کینه ‏ها و حسادت‏ها، پیشگیرى و پیوندهاى خانوادگى را مستحکم ‏تر کنید. «فارزقوهم ... قولوا»
هدایاى مادّى، همراه با محبّت و عواطف معنوى باشد. «قولوا لهم قولاً معروفاً»
اوّلین آمر به‌معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که می فرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(1) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(2) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت می خوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(3) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یَؤتونَ الزَّکوة؛(4) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب می شود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.
من همین‌جا از این بحث می خواهم نتیجه بگیرم برای آنچه به‌عنوان شعار سال در صحبت نیمه‌شبِ دیشب به مردم عزیز عرض کردم. در جامعه‌‌ی ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه‌ی اجتماعی، از همه‌ی ما انسجام را، هم‌افزایی را، به یکدیگر کمک کردن را می خواهد. دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ما است. همه باید به‌عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتّحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصاً در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالشهای مهمّی روبه‌رو است که در این زمینه عرایضی خواهم کرد.
امروز وظیفه‌ی همه‌ی آحاد ملّت این است که از مسئولین کشور حمایت کنند و به مسئولین دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه‌ی دولتها است؛ دولتهایی هم که بعداً سرِ کار می‌آیند همین خصوصیّت را دارند. اوّلاً به خاطر اینکه همه‌ی دولتها دغدغه‌ی اصلی و اساسی‌شان حلّ مشکلات مردم است؛ البتّه ممکن است توانایی‌های مختلفی داشته باشند و همه در یک ردیف نباشند؛ ثانیاً ممکن است که سلایق گوناگونی داشته باشند؛ امّا هدف در همه‌ی این دولتها عبارت است از اینکه در دوره‌ی مسئولیّت خود در حدّ توان خودشان بتوانند مشکلات کشور را حل کنند. هر دولتی که در چهارچوب قانون اساسی بر سر کار بیاید، دولت قانونی است، دولت مشروع است. مهم نیست که چقدر و چه نسبتی از آحاد رأی‌دهندگان به این رئیس‌جمهور یا آن رئیس‌جمهور رأی دادند؛ تعداد کاهش و افزایش آراء به محبوبیّت ارتباط پیدا می کند، امّا به مشروعیّت و قانونیّت ارتباطی ندارد. هر کسی با هر تعداد رأیی که از طرف اکثریّت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسی انتخاب شد؛ این مشروع است، دولت قانونی است و باید مردم او را قانونی بدانند و تا آنجایی که می توانند به او کمک کنند؛ [البتّه] حقوق دوجانبه‌ای برقرار است.
البتّه هر دولتی منتقدینی دارد، این دولت هم منتقدینی دارد، دولتهای قبلی هم هرکدام انتقادکنندگانی داشتند؛ تا اینجای قضیّه هیچ اشکالی ندارد. کسانی هستند که این روش را قبول ندارند، این رفتار را قبول ندارند، این حرف را قبول ندارند، این سیاست را قبول ندارند؛ اینها منتقدند و انتقاد میکنند، مانعی ندارد؛ امّا انتقادها باید در چهارچوب منطقی باشد. خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتم، این انتقادها را همواره هم تذکّر داده‌ام، در هیچ موردی از آنچه به نظر من عیب بوده و جای انتقاد بوده است، از تذکّر خودداری نکردم؛ منتها این تذکّرات را در وضع مناسب و در موقعیّت مناسب و با شکل مناسب دادیم؛ یا پیغام دادیم، یا حضوری گفتیم، یا اصرار کردیم. تذکّر‌دادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی‌که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بی‌اعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روشهای خشم‌آلود وجود نداشته باشد؛ همه با برادری اسلامی به مسئله‌ی ارتباطِ میان دولت و ملّت نگاه کنند و با آن شیوه ‌رفتار بکنند.
البتّه این طرفینی است. من، هم به مردم این توصیه را عرض می کنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور – در سه قوّه – این را تأکید می کنم که آنها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آنها انتقاد می کنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است. من مردم عزیزمان را به بی‌تفاوتی دعوت نمی کنم، به نظارت نکردن دعوت نمی کنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت می کنم؛ امّا اصرار می کنم که برخوردها نه از سوی مردم نسبت به مسئولین و نه از سوی مسئولین نسبت به منتقدین، تخریبی نباید باشد؛ نه تحقیر باشد، نه اهانت باشد. ممکن است در یک قضیّه‌ای، یک عدّه‌ای دغدغه داشته باشند؛ دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. می توانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئله‌ی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغه‌مندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این به‌معنای متّهم کردن نباشد، به‌معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرف‌داران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی می کنند، بایستی اهانتی نکنند. من این را صریحاً به ملّت عزیزمان عرض میکنم – قبلاً هم گفتم – من از همه‌ی دولتها در دوران مسئولیّت خودم حمایت کردم؛ از این دولت هم حمایت می کنم. هرجا هم لازم باشد تذکّر می دهم؛ البتّه چک سفید امضا هم به کسی نمی دهم. نگاه می کنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت می کنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد. این مطلب اوّل در توضیح و تبیین آنچه به‌عنوان شعار سال – همدلی و هم‌زبانیِ میان دولت و ملّت – مطرح کردیم؛ همدل باشند، هم‌زبان باشند و همکاری کنند و در کنار هم به سوی رفع مشکلات حرکت کنند.
1.    سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۹۰ ؛ «درحقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و ستم باز می دارد...»
2.     سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷ ؛ «... [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان می دهد، و از کار ناپسند باز می دارد ...»
3.     کافی، ج ۴ ، ص ۵۷۰؛ «شهادت میدهم که نماز را به پا کردی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی»
4.     سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۷۱ ؛ «و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند، و نماز را برپا می کنند و زکات می دهند ...»
عطر برای استفاده است ، برای استعمال است ،برای این نیست که روی طاقچه یا توی جیب بگذاریم ، عطر یرای این است که باز کنیم و به تن بزنیم ، به جامه بزنیم ، ... تا فضا معطر شود ، عطر آگین شود . قران هم دقیقاً شبیه عطر است ، برای استعمال است ، برای استفاده است ، برای بکار بستن است ، مثل مشک می ماند ، چه فایده دارد که مشک را در شیشه کنید یا در جیب خودتان بگذارید فایده ندارد . قران هم همینطور است در طاقچه باشد چه فایده دارد؟ یا اصلا در حافظه باشد ، کسی حافظ کل قران باشد ؛ حجاج بن یوسف ثقفی حافظ کل قران بود ! هشتادو سه نفر از سپاهیان یزید حافظ کل قران بودند ، فایده ای ندارد . مثل گرانبها ترین عطر در شیشه آنهم در جیب شما ، چه فایده ای دارد ؟
قران باید بیاید در گفتار شما ، در کردار شما ، حتی در پوشش شما باید این آیات دیده شود .
مولوی می گوید :
مشک رابر تن بزن ، بر جان بمال     مشک چه بود ، نام پاک ذو الجلال

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 64

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 25  از سوره مبارکه غافر
فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءهُمْ وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ
پس وقتى حقیقت را از جانب ما براى آنان آورد گفتند پسران کسانى را که با او ایمان آورده‏ اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید و[لى] نیرنگ کافران جز در گمراهى نیست
تفسیر : گوهر دین، حقّ و حقیقت است. «جاءهم بالحقّ»
انسان در شناخت راه حقّ به وحى و نبوت و لطف الهى نیاز دارد. «الحقّ من عندنا»
مخالفان انبیا هم با زبان ترور شخصیّت مى‏ کنند. «قالوا ساحر کذاب» و هم عملاً بر ضد آنان قیام مى‏ کنند. «اقتلوا...»
کشتن و شهید کردنِ طرفداران حقّ شیوه‏ ى همه مستکبران تاریخ است. «اقتلوا...»
گرچه دشمن از ایمان مردم به انبیا ناراحت است ولى آنچه او را عصبانى مى کند همراهى عملى مردم با انبیاست. «آمنوا معه»
دشمن، جوانان و زنان را هدف مى‏ گیرد. «اقتلوا ابناء... و استحیوا نساءهم»
کافران کید مى‏ کنند امّا به مقصود خود نمی ‏رسند و نقشه‏ ى آنان نقش بر آب مى‏ شود. «و ما کید الکافرین الا فى ضلال»
خداوند با نقل خنثى کردن توطئه‏ هاى فرعونى به پیامبر و مؤمنان دلدارى مى‏ دهد. «و ما کید الکافرین الا فى ضلال»

بحث را با یک تأمّل قرآنی آغاز می کنم. خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار می گیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج می شوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیله‌ی فوز و سعادت است، از همه‌ی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبه‌ی اجتماعی هم هست. جنبه‌ی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان به‌وسیله‌ی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همه‌ی مسلمانان در همه‌ی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئله‌ی اجتماعی است، یک مسئله‌ی نظام‌ساز است، معیّن‌کننده و شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیه‌ی شریفه‌ی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(۴) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد می داند، مدیون می داند، طلبکار نمی داند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی می داند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیل‌الله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام‌ساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.

1. سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «...و البتّه خدا بر پیروزی آنان سخت توانا است»
2. سوره‌ی حج، آیه‌ی ۴۱؛ «همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند، و فرجام همه‌ی کارها از آنِ خدا است»
3. من لا یحضره الفقیه، ج ۱ ، ص ۲۱۰؛ «نماز تقرّب هر پرهیزکار است»
4. سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۰۳؛ «از اموال آنان صدقه‌ای بگیر ...»
5. کافی، ج ۵ ، ص ۵۶؛ «با آن همه‌ی فرائض و واجبات برپا می شود»

... زمین چرا سبز می شود ؟ خاک چرا سبز می شود ؟ چون می پذیرد . بذر بدهی می پذیرد ، نهال بدهی می پذیرد ، بخاطر همین هم هست که سبز می شود . ولی سنگ اینطور نیست هیچگاه سبز نمی شود چون هیچ چیزی رانمی پذیرد.
در بهاران کی شود سرسبز سنگ        خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
در بهار همه چیز سبز می شود همه خاکها سبز می شوند در عالم حتی یک سنگ هم پیدا نمی شود که سبز شود .
سالها توسنگ بودی دل خراش             آزمون را یک زمانی خاک باش
همیشه سنگ بودی وسبز نشدی ، یک مدتی را هم امتحان کن و خاک باش ، خاکی باش ، زیر بار برو ، بپذیر ، سبز می شوی . چرا اهل جهنم ناله می کنند و می گویند : یا لیتنی کنت ترابا " ای کاش خاک بودیم " یعنی مثل خاک می پذیرفتیم ولی سنگ بودیم ، قران می گوید : کالحجاره       " انها مثل سنگ بودند "     نمی پذیرفتند!
ای کاش خاک بودیم ما که می توانستیم خاک باشیم ، ای کاش خاک شده بودیم ! ثم استیقن ثم استعمل ؛       " وقتی پذ یرفتی و باور کردی حالا بکار ببر ، عمل کن "
آیات را اول بشنو وقتی شنیدی سعی کن بفهمی ( برو جلسات تفسیر ببین آیات چه می خواهند بگویند ) وقتی فهمیدی بپذیر،ایمان بیاور، باور کن ، بکار ببر ( از همین امروز شروع کن ، بکار ببر ).....
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 63:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 94  از سوره مبارکه النحل‏
وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَیْمَانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ الْسُّوءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَلَکُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
و زنهار سوگندهاى خود را دستاویز تقلب میان خود قرار مدهید تا گامى بعد از استواریش بلغزد و شما به [سزاى] آنکه [مردم را] از راه خدا باز داشته ‏اید دچار شکنجه شوید و براى شما عذابى بزرگ باشد
تفسیر : هرگاه خطر شایع و جدّى بود، سفارشات و نهى خود را تکرار کنید. (در آیه‏ ى 91 نیز از سوءاستفاده از سوگند نهى شده بود) «لاتتخذوا ایمانکم دخلاً»
پیمان شکنى وسوءاستفاده از مقدسات، سبب بدعاقبتى است. «فتزلّ قدم بعد ثبوتها»
یک گناه، زمینه وبستر گناهان دیگران مى‏ شود. (پیمان‏شکنى مقدمه بدعاقبتى و آن نیز مقدمه بازماندن وبازداشتن دیگران از راه خدا مى ‏شود) «صددتم عن سبیل‏اللَّه»
بسم الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ‌العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین...
خدای متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر و یک سال دیگر این فرصت را به ما عنایت فرمود که در ذیل و ظلّ بارگاه حضرت ابی الحسن الرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) با شما برادران و خواهران عزیز، زائران و مجاوران مشهد رضوی ملاقات کنیم.
ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده‌ی خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتی برای سلاطین و حکّام مستبد بود؛ برای اینکه شکوه خود و عظمت ظاهری خود را به رخ ملّتها بکشانند و بنشینند از آنها هدیه بپذیرند. حتّی در زمان بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که نوروز به دربارهای خلافت اموی و عبّاسی وارد شد، همان رفتار و سیره‌ی پادشاهان و کسرایان فارسی باستان در دربار آنها عمل می شد. امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را به‌نفع خود تغییر داد؛ اگرچه این تغییر به‌صورت دفعی انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرنها، مشاهده می کنید که نوروز بهانه‌ای و وسیله‌ای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری‌تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛ مردم به‌مناسبت نوروز با یکدگر با صفا و محبّت رفتار می کنند؛ به یکدیگر تبریک می گویند و هدیه می دهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سالها و قرنها، در نوروز وجود ندارد. در ایّام نوروز و تحویل سال نو، شلوغ‌ترین و پرازدحام‌ترین مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاه‌های مقدّس ائمّه و امام‌زادگان (سلام الله علیهم). دیشب ــ در نیمه‌‌ی شب ــ در این آستان مقدّس، صدها هزار مؤمن با دلهای پاکیزه، متوجّه مرکز عظمت و قدرت شدند، با خدای خود سخن گفتند، از گرداننده‌ی حالها گردش نیکوی حالت خود را طلب کردند و مراسم دینی به جا آوردند؛ بنابراین این نوروزی که امروز ما داریم، نوروز باستانی نیست، نوروز ایرانی است؛ نوروز ملّت مسلمانی است که از قالب این مراسم کهن، توانسته است برای خود سرمایه‌ای فراهم کند و به سمت هدفهای خود پیش برود. امیدواریم خداوند متعال به ملّت عزیز ایران کمک کند تا این ابتکارات زیرکانه‌ی اسلامی را در همه‌ی مسائل و ‌در همه‌ی موارد به کار ببندد. لذا امسال که ایّام نوروز با شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مصادف است، یقیناً مراسم نوروز نباید هیچ‌گونه منافاتی با تکریم و احترام به نام آن بزرگوار و یاد آن بزرگوار داشته باشد؛ و یقیناً منافاتی پیدا نخواهد کرد....
ادامه دارد...

... خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را ؛ ایشان فرموده بود که : در دوران جوانی در شهر قم می شنیدم نابینایی ، طلبه ها قران رابدستش می دهند و از ایشان می خواهند که فلان آیه را بیاورد ؛ نابینای مادر زاد ؛ایشان قران راباز می کند و انگشت می گذاشت روی همان آیه . ایت الله بهجت می گوید : شنیدم ولی باور نکردم ، اوراپیداکردم ، قران را دستش دادم و گفتم فلان آیه را بیاور ؛ یک ضرب قران را باز کرد و انگشت روی آیه گذاشت ، نگاه کردم دیدم همان آیه است . گفتم نیست ، عصبانی شد ومحکم زد روی آیه و گفت : مگر کوری ؟ گفتم : آری من کورم ! تو چطور می بینی ؟ گفت : هر آیه نوری دارد .
همانطور که اگر در اینجا چراغی باشد که صد لامپ رنگی داشته باشد ، هر کدام نوری داشته باشد تا به شما بگویند : سبز ، دست رویش می گذاری! هرآیه ای نوری دارد اگرهرآیه در زندگی شما بیاید نوری درزندگی شما می آید وقتی چند آیه می آید چراغان میشود زندگی شما .هر چه چراغان تر باشد ترس وهراس کمتر می شود . ما چرا اینقدر می ترسیم ؟ چون چراغی بالای سرمان نیست .نور باشد ترس می رود .هرچه نوروروشنی بیشتر باشدترس انسان کمتر می شود . قران هم نور است هر چه این آیات درزندگی بیاید به همین دلیل می گوید : ألا إنّ اولیا ء الله لا خوف علیهم    " هیچ ترسی ندارند " چون زندگی آنها چراغان است اصلا نقطه تاریک ندارد ....

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

تلاوت صفحه 62 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 91  از سوره مبارکه المائدة
إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ
همانا شیطان مى‏ خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد پس آیا شما دست برمى‏ دارید
تفسیر: هر کس که عامل کینه و عداوت در میان مردم شود، مانند شیطان است. «انمّا یرید الشیطان...»
تحریکات شیطان دائمى است. «انّما یرید الشیطان» (فعل مضارع، رمز دوام و استمرار است.)
جامعه‏ اى که در آن عداوت باشد، شیطانى است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة...»
از الفت و وحدت پاسدارى کنیم و با هر چه آنها را از بین مى‏ برد مبارزه کنیم. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
الفت و مهربانى بین اهل ایمان، مورد عنایت خاص خداوند است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
قمار و شراب، ابزار کار شیطان براى ایجاد کینه و دشمنى است. «انّما یرید الشیطان... فى الخمر و المیسر»
نماز برترین سمبل یاد خداست. (با اینکه نماز ذکر خداست، نام آن جداگانه آمده است) «عن ذکر اللَّه و عن الصلوة»
بیان فلسفه‏ ى احکام، یکى از عوامل تأثیر کلام در دیگران است. «العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
با تمام عواملى که باعث ایجاد کینه و دشمنى مى‏ شود باید مبارزه کرد. «یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
برخى از مسلمانان در صدر اسلام که على رغم تحریم شراب و قمار، باز بدان مشغول بودند، مورد توبیخ خداوند قرار گرفتند. «فهل انتم منتهون»

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی