امام حسن عسکری (ع) برای علی بن حسین بن بابویه قمی که از بزرگان فقهای شیعه محسوب می شود نوشت- که بخشی از آن اینچنین است- : ...بعد از حمد و ثنای الهی، تو را ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه پیروان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی، که خدایت به آنچه رضای اوست موفق فرماید و از نسلت فرزندان شایسته برآورد، سفارش می کنم به پرهیزکاری در پیشگاه خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات زیرا نماز کسی که زکات نمی پردازد پذیرفته نمی شود و به تو سفارش می کنم که از خطای مردم درگذری، و خشم خویش فرو بری، وبه خویشاوندان صله و رسیدگی نمایی، و با برادران مواسات کنی، و در رفع نیازهای آنان در سختی و آسایش بکوشی، و در برابر نادانی و بی خردی افراد بردبار باشی و در دین ژرف نگر و در کارها استوار و با قرآن آشنا باشی، و اخلاق نیکو پیشه سازی و امر به معروف و نهی از منکر کنی .
امام (ع) در ادامه فرمایشات خود فرمودند : خدای متعال می فرماید:
«لاَخَیْر فیِ کَثیرٍمِنْ نَجْواهُمْ اِلاّ مَنْ اَمَرَ بِصَدَقَهٍ اَوْ مَعْروفٍ اَوْ اِصْلاحٍ بَیْنَ النّاسِ» (سبأ ـ 114) در بسیاری از سخنانشان با هم خیری نیست مگر کسی که به صدقه دادن یا نیکی کردن یا اصلاح میان مردم فرمان دهد.
از همه بدیها و زشتیها خودداری کن، و بر تو باد که نماز شب بخوانی، همانا پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به علی (علیه اسلام) سفارش کرد و فرمود: ای علی بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، برتو باد نماز شب، و کسی که نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست و به سیره ما عمل نکرده است.
پس به سفارش من عمل کن و به شیعیان من نیز دستور بده آنچه به تو فرمان دادم همانطور عمل کنند.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یاعَلی ! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ .
ای علی ! برترین سخن، قرآن است . تفسیرابی الفتوح2/319
تلاوت صفحه پنجم:
آیه شماره 86 از سوره مبارکه الأنبیاء
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ ترجمه : و آنان را در رحمتخود داخل نمودیم چرا که ایشان از شایستگان بودند تفسیر :نام بزرگان را زنده نگاه داریم و کمالات آنانرا بازگو نماییم. «و اسماعیل و ...»
صبر، خصلت ارزشمندى است که خداوند، دارندگان آن را مىستاید. «کلّ من الصّابرین»
صبر، زمینهساز ورود انسان در رحمت الهى است. «کلٌّ من ّلصابرین و ادخلناهم فى رحمتنا»
کسب درجات و مقامات، پس از موفّقیّت در آزمایشات الهى است. «الصابرین و ادخلناهم»
برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «ادخلناهم - منالصالحین»
صبر و صلاح، از صفات انبیا است، و هر که به آنها متصف باشد، نشان از پیامبران دارد. «و اسماعیل و ... منالصابرین - منالصالحین»
.... امام حسن عسگری -علیه السلام - از قول جد بزرگوارش پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) فرمودند: " زیرکترین زیرکان کسی است که به حساب خودش برسد و برای بعد از مرگش کار کند."
از حضرت امیر پرسیدند : چگونه به حساب خود باید رسید؟ حضرت فرمود: وقتی صبح را به شام رساندی به خودت رجوع کن و بگو: ای نفس! امروز روزی بود که بر تو گذشت و دیگر هم بر نمی گردد و تمام شد. و خداوند از تو درباره این روز سؤال می کند که چه کارش کردی؟ در این روز چه کار کردی؟ آیا ذکر خدارا به جا آوردی یا شکر خدا را کردی؟ آیا حاجت مؤمنی را برطرف کردی؟ آیا همدردری و تنفیس کربتی کردی؟ آیا در غیاب برادر مؤمنت از او حفاظت و حمایت کردی؟ آیا بعد از مرگش از بازماندگانش دلجویی و حمایت کردی؟ آیا از غیبت برادر دینی ات جلو گیری کردی؟ ......
قال الرّضا علیه السلام : لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا.
هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد . امالی صدوق /438
تاوت صفحه چهارم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 56 از سوره مبارکه مریم:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا ترجمه : و در این کتاب از ادریس یاد کن که او پیامبر راستگویى بود تفسیر : یاد و تجلیل از بزرگان وسیله رشد و هدایت دیگران است. «واذکر»
تجلیل ها باید پایدار بماند. «فى الکتاب»
معیار تجلیل از افراد، باید ارزش هاى معنوى آنان باشد. «صدّیقاً نبیّاً»
صداقت، شرط تأثیرگذارى در تبلیغ است. «صدّیقاً نبیّاً» تقدّم کلمه ى «صدّیق» بر «نبىّ»، نشانه ى آن است که صداقت زمینه ى نبوّت است.
روزى مولاى متّقیان امیرالمؤمنین از محلّى عبور مى نمود، ناگهان متوجّه شد که شخصى مشغول فحش دادن و ناسزاگوئى، به قنبر غلام آن حضرت است و قنبر مى خواست تلافى کند و پاسخ آن مردبى ادب را بدهد.
ناگهان امیرالمؤ منین علىّ (ع) بر قنبر بانگ زد که: اى قنبر! آرام باش و سکوت خود را حفظ کن و دشمن خود را به حال خود رها ساز تا خوار و زبون گردد.
سپس افزود: ساکت باش و با سکوت خود، خداى مهربان را خوشنود گردان و شیطان را خشمناک ساز و دشمن خویش را به کیفر خود واگذارش نما.
امام علىّ(ع) پس از آن فرمود: اى قنبر! توجّه داشته باش که هیچ مؤمنى نتواند خداوند متعال را، جز با صبر و بردبارى خشنود سازد. و همچنین هیچ حرکت و عملى همچون خاموشى و سکوت ، شیطان را خشمگین و زبون نمى گرداند. و بدان که بهترین کیفر براى احمق ، سکوت در مقابل یاوه ها و گفتار بى خردانه او است .
الکنى و الا لقاب، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 294.
.... مرگ دروازه حیات حقیقی است . وقتی می خواهید وارد زندگی حقیقی بشوید، حیات خود را جاودانه کنید. و تلاش کنید که مو جود بی دنباله نباشید. وقتی از این نشئه وارد نشئه برزخ می شوید عقبه هایی برای خود مهیا کنید که آثار بسیار خوبی را دائماً دریافت کنید. چون عالم برزخ، عالم تکامل است. آنجا امکان عمل نیست ولی دریافت نتایج اعمال در آنجا دائماً ادامه دارد تا روز قیامت که همه چیز تمام می شود و بساط عالم برزخ هم برچیده می گردد.....
قال علی علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ قَولَ اللهَ دَلیلًا ، هُدِیَ اِلَی الَّتی هِیَ اَقوَم .
هر کس که سخن خدا را راهنمای خود بگیرد ، به استوارترین راه ها هدایت می شود . نهج البلاغه خطبه 147
تلاوت صفحه سوم :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 118 از سوره مبارکه بقره
وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ
ترجمه : افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمى گوید یا براى ما معجزه اى نمى آید کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مى گفتند دلها [و افکار]شان به هم مى ماند ما نشانه ها[ى خود] را براى گروهى که یقین دارند نیک روشن گردانیده ایم
تفسیر : اصالت به تلاش و لیاقت است، نه تقاضا و توقّع. گروهى هستند که به جاى تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى کنند. «لولا یکلّمنا اللّه»
سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویى به خواسته ها وتمایلات نفسانى هر کس. «قد بیّنا الایات»
قال امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ .
بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید .
نهج البلاغه خطبه 176
تلاوت صفحه دوم :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 90 از سوره مبارکه الأنعام: " أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ " ترجمه : اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن بگو من از شما هیچ مزدى بر این [رسالت] نمى طلبم این [قرآن] جز تذکرى براى جهانیان نیست تفسیر: پیروى از هدایت پیامبران، اقتدا به هدایت الهى است. «هَدَى اللَّه فَبِهُداهمُ اقتَدِه»
نام و یاد و راه اولیاى خدا باید زنده بماند و نوآورى ها نباید ارزشهاى پیشین را از یاد ببرد. «فبهداهُمُ اقتَدِه»
ارزش انسان به خط فکرى و سیره ى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقتده»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»).
نسخ ادیان گذشته، به معناى بطلان اصول و کلیّات آنها نیست، خط کلّى انبیا باید تداوم یابد. «فَبِهُداهمُ اقتَدَه»
موفّق ترین انسان باید از کمالات و اخلاق نیک و روش استوار پیشینیان بهره مند شود. «فَبِهداهمُ اقتَده»
اهداف تمام انبیا، یکى است. (زیرا اقتدا به انبیایى که اهداف متضادّى دارند ممکن نیست). «فبهداهم اقتده»
دلیل و نتیجه ى پیروى، باید هدایت یافتگى باشد. «هَدَى اللَّه فبهداهم اقتده»
مبلّغ نباید به دنیا طلبى، گرایش داشته و به آن متّهم شود. «قل لاأسئلکم»
یکى از تفاوتهاى پیامبران با دیگر مدّعیان آن است که هدف پیامبران، مادّیات نیست. «لا أسئلکم»
انبیا، مایه ى یادآورى انسانهاى فراموشکار و غافلند. «ذِکرى»
اسلام، دین جهانى است. «ذکرى للعالمین»
...تفکر انتقادی فرآیندی شناختی ، هدفمند ، منطقی و سازمان یافته است که در آن فرد به بررسی و ارزیابی اطلاعات موجود و نتایج ناشی از آن می پردازد و صحیح ترین نظریه و درست ترین تصمیم را بر می گزیند.
قرآن کریم از مخاطبان خود می خواهد که با استدلال سخن بگویند و برای سخن خود دلیل و برهان ارائه کنند: " قل هاتوا برهانکم" ....
روزى از روزها امام حسین در حال داخل شدن دست شویى - مستراح - تکّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحویل غلام خود داد و فرمود: هنگامى که خارج شدم آن را به من بازگردان. غلام لقمه نان را از حضرت گرفت؛ و پس از آن که آن را تمیز و نظیف کرد، خورد.
وقتى که حضرت از دست شوئى بیرون آمد، غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: آن لقمه نان را چه کردى ؟ غلام عرضه داشت : یا ابن رسول اللّه ! آن را تمیز کردم و خوردم.
امام حسین فرمود: همانا تو در راه خداوند متعال و به جهت خوشنودى و رضایت او آزاد کردم. در این هنگام شخصى در آن حوالى حاضر بود و متوجّه این جریان گردید، به همین جهت جلو آمد و خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت : اى سرورم ! - به همین سادگى - او را آزاد گرداندى؟!
امام حسین فرمود: بلى ، چون از جدّم رسول اللّه شنیدم که فرمود: هرکس لقمه نانى را که بر روى زمین یا در جائى افتاده است ، ببیند و آن را بردارد و تمیز کند؛ و تناول نماید، در درونش استقرار نمى یابد مگر آن که خداوند متعال او را از آتش دوزخ آزاد و رها گرداندو سپس امام حسین افزود: من نخواستم کسى را که خداوند مهربان از آتش آزاد نموده، عبد و غلام من باشد، به همین جهت او را آزاد کردم .
عیون الا خبار: ج 2، ص 43، ح 154، بحارالا نوار: ج 66 ص 433، و ج 80، ص 186، وسائل الشیعه : ج 1، ص 254. ضمنا همین داستان را به بعضى دیگر از معصومین علیهم السّلام نسبت داده اند؛ و در کتابهاى مختلفى وارد شده است .