مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

.... امام حسن عسگری -علیه السلام - از قول جد بزرگوارش پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) فرمودند: " زیرکترین زیرکان کسی است که به حساب خودش برسد و برای بعد از مرگش کار کند."
از حضرت امیر پرسیدند : چگونه به حساب خود باید رسید؟ حضرت فرمود: وقتی صبح را به شام رساندی به خودت رجوع کن و بگو: ای نفس! امروز روزی بود که بر تو گذشت و دیگر هم بر نمی گردد و تمام شد. و خداوند از تو درباره این روز سؤال می کند که چه کارش کردی؟ در این روز چه کار کردی؟ آیا ذکر خدارا به جا آوردی یا شکر خدا را کردی؟ آیا حاجت مؤمنی را برطرف کردی؟ آیا همدردری و تنفیس کربتی کردی؟ آیا در غیاب برادر مؤمنت از او حفاظت و حمایت کردی؟ آیا بعد از مرگش از بازماندگانش دلجویی و حمایت کردی؟ آیا از غیبت برادر دینی ات جلو گیری کردی؟ ......


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
قال الرّضا علیه السلام :
لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا.
هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد .                                                                         امالی صدوق /438
تاوت صفحه چهارم:
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 56  از سوره مبارکه مریم‏:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا
ترجمه : و در این کتاب از ادریس یاد کن که او  پیامبر راستگویى بود
تفسیر : یاد و تجلیل از بزرگان وسیله رشد و هدایت دیگران است. «واذکر»
تجلیل‏ ها باید پایدار بماند. «فى الکتاب»
معیار تجلیل از افراد، باید ارزش هاى معنوى آنان باشد. «صدّیقاً نبیّاً»
صداقت، شرط تأثیرگذارى در تبلیغ است. «صدّیقاً نبیّاً» تقدّم کلمه‏ ى «صدّیق» بر «نبىّ»، نشانه‏ ى آن است که صداقت زمینه‏ ى نبوّت است.
روزى مولاى متّقیان امیرالمؤمنین از محلّى عبور مى نمود، ناگهان متوجّه شد که شخصى مشغول فحش دادن و ناسزاگوئى، به قنبر غلام آن حضرت است و قنبر مى خواست تلافى کند و پاسخ آن مردبى ادب را بدهد.
ناگهان امیرالمؤ منین علىّ (ع) بر قنبر بانگ زد که: اى قنبر! آرام باش و سکوت خود را حفظ کن و دشمن خود را به حال خود رها ساز تا خوار و زبون گردد.
سپس افزود: ساکت باش و با سکوت خود، خداى مهربان را خوشنود گردان و شیطان را خشمناک ساز و دشمن خویش را به کیفر خود واگذارش نما.
امام علىّ(ع)  پس از آن فرمود: اى قنبر! توجّه داشته باش که هیچ مؤمنى نتواند خداوند متعال را، جز با صبر و بردبارى خشنود سازد. و همچنین هیچ حرکت و عملى همچون خاموشى و سکوت ، شیطان را خشمگین و زبون نمى گرداند. و بدان که بهترین کیفر براى احمق ، سکوت در مقابل یاوه ها و گفتار بى خردانه او است .
الکنى و الا لقاب، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 294.
.... مرگ دروازه حیات حقیقی است . وقتی می خواهید وارد زندگی حقیقی بشوید، حیات خود را جاودانه کنید. و تلاش کنید که مو جود بی دنباله نباشید. وقتی از این نشئه وارد نشئه برزخ می شوید عقبه هایی برای خود مهیا کنید که آثار بسیار خوبی را  دائماً دریافت کنید. چون عالم برزخ، عالم  تکامل است.  آنجا امکان عمل نیست ولی دریافت نتایج اعمال در آنجا دائماً ادامه دارد تا روز قیامت که همه چیز تمام می شود و بساط عالم برزخ هم برچیده می گردد.....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
قال علی علیه السلام :
مَنِ اتَّخَذَ قَولَ اللهَ دَلیلًا ، هُدِیَ اِلَی الَّتی هِیَ اَقوَم .
هر کس که سخن خدا را راهنمای خود بگیرد ، به استوارترین راه ها هدایت می شود .                                                 نهج البلاغه خطبه 147
تلاوت صفحه سوم :
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 118  از سوره مبارکه بقره
وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ
ترجمه : افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمى‏ گوید یا براى ما معجزه‏ اى نمى‏ آید کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مى‏ گفتند دلها [و افکار]شان به هم مى‏ ماند ما نشانه‏ ها[ى خود] را براى گروهى که یقین دارند نیک روشن گردانیده‏ ایم
تفسیر : اصالت به تلاش و لیاقت است، نه تقاضا و توقّع. گروهى هستند که به جاى تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى‏ کنند. «لولا یکلّمنا اللّه»
سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویى به خواسته‏ ها وتمایلات نفسانى هر کس. «قد بیّنا الایات»
قال امیرالمؤمنین علیه السلام :
وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ .
بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید .                  

  نهج البلاغه خطبه 176

تلاوت صفحه دوم :
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 90  از سوره مبارکه الأنعام‏: "  أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ "
ترجمه : اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن بگو من از شما هیچ مزدى بر این [رسالت] نمى‏ طلبم این [قرآن] جز تذکرى براى جهانیان نیست
تفسیر : پیروى از هدایت پیامبران، اقتدا به هدایت الهى است. «هَدَى اللَّه فَبِهُداهمُ اقتَدِه»
نام و یاد و راه اولیاى خدا باید زنده بماند و نوآورى‏ ها نباید ارزش‏هاى پیشین را از یاد ببرد. «فبهداهُمُ اقتَدِه»
ارزش انسان به خط فکرى و سیره‏ ى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقتده»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»).
نسخ ادیان گذشته، به معناى بطلان اصول و کلیّات آنها نیست، خط کلّى انبیا باید تداوم یابد. «فَبِهُداهمُ اقتَدَه»
موفّق‏ ترین انسان باید از کمالات و اخلاق نیک و روش استوار پیشینیان بهره ‏مند شود. «فَبِهداهمُ اقتَده»
اهداف تمام انبیا، یکى است. (زیرا اقتدا به انبیایى که اهداف متضادّى دارند ممکن نیست). «فبهداهم اقتده»
دلیل و نتیجه‏ ى پیروى، باید هدایت یافتگى باشد. «هَدَى اللَّه فبهداهم اقتده»
مبلّغ نباید به دنیا طلبى، گرایش داشته و به آن متّهم شود. «قل لاأسئلکم»
یکى از تفاوت‏هاى پیامبران با دیگر مدّعیان آن است که هدف پیامبران، مادّیات نیست. «لا أسئلکم»
انبیا، مایه‏ ى یادآورى انسان‏هاى فراموشکار و غافلند. «ذِکرى‏»
اسلام، دین جهانى است. «ذکرى‏ للعالمین»
...تفکر انتقادی فرآیندی شناختی ، هدفمند ، منطقی و سازمان یافته است که در آن فرد به بررسی و ارزیابی اطلاعات موجود و نتایج ناشی از آن می پردازد و صحیح ترین نظریه و درست ترین تصمیم را بر می گزیند.
قرآن کریم از مخاطبان خود می خواهد که با استدلال سخن بگویند و برای سخن خود دلیل و برهان ارائه کنند: " قل هاتوا برهانکم" ....
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
روزى از روزها امام حسین در حال داخل شدن دست شویى - مستراح - تکّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحویل غلام خود داد و فرمود: هنگامى که خارج شدم آن را به من بازگردان. غلام لقمه نان را از حضرت گرفت؛ و پس از آن که آن را تمیز و نظیف کرد، خورد.
وقتى که حضرت از دست شوئى بیرون آمد، غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: آن لقمه نان را چه کردى ؟ غلام عرضه داشت : یا ابن رسول اللّه ! آن را تمیز کردم و خوردم.
امام حسین فرمود: همانا تو در راه خداوند متعال و به جهت خوشنودى و رضایت او آزاد کردم. در این هنگام شخصى در آن حوالى حاضر بود و متوجّه این جریان گردید، به همین جهت جلو آمد و خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت : اى سرورم ! - به همین سادگى - او را آزاد گرداندى؟!
امام حسین فرمود: بلى ، چون از جدّم رسول اللّه شنیدم که فرمود: هرکس لقمه نانى را که بر روى زمین یا در جائى افتاده است ، ببیند و آن را بردارد و تمیز کند؛ و تناول نماید، در درونش استقرار نمى یابد مگر آن که خداوند متعال او را از آتش دوزخ آزاد و رها گرداندو سپس امام حسین افزود: من نخواستم کسى را که خداوند مهربان از آتش آزاد نموده، عبد و غلام من باشد، به همین جهت او را آزاد کردم .
عیون الا خبار: ج 2، ص 43، ح 154، بحارالا نوار: ج 66 ص 433، و ج 80، ص 186، وسائل الشیعه : ج 1، ص 254. ضمنا همین داستان را به بعضى دیگر از معصومین علیهم السّلام نسبت داده اند؛ و در کتابهاى مختلفى وارد شده است .
قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
نَوِّروا بُیوتَکُم بِتِلاوَةِ القُرآنِ .
خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید .                                                                       اصول کافی 2/610
از این پس قصد داریم هر روز با تلاوت یک صفحه از کتاب عظیم الشآن قرآن، انس و الفت خود را با این سخن الهی بیش از پیش بیفزاییم . تلاوت صفحه اول:
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه : و او آن را در پى خود سخنى جاویدان کرد باشد که آنان [به توحید] بازگردند
تفسیر :  خداوند حافظ و نگاهبان آئین توحید در تاریخ است. «جعلها کلمة باقیة»
نسل حضرت ابراهیم پرچمدار توحید در طول تاریخ است. «جعلها کلمة باقیة فى عقبه»
عملکرد پدران در سرنوشت نسل مؤثّر است. «جعلها کلمة باقیة»

اما سیره نبوی و مقتدا بودن:

خداوند پیامبر خود را به عظمت اخلاقی می ستاید " و إنّک لعلی خُلُقٍ عظیم" (قلم – 4) با جمله اسمیه و تأکید:« تو دارای اخلاق عظیم هستی» واجد همه ملکات نفسانی در حدّ اعلا! پس حضرت را به عنوان اسوه و الگوی انسانها معرفی می نماید : " لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنةٌ " ( احزاب – 21) پس خدای سبحان می فرماید: " و اتبعوا النور الذی أنزل معه" ( اعراف – 157) از پیامبری اطاعت کنید که به همراه او نور نازل شده است . یعنی پیامبر(ص)و قرآن هر دو نزد خداوند حضور داشتند و خداوند یکی را انزال و دیگری را ارسال کرد. یعنی اگر انسان کامل به صورت کتابی تدوینی جلوه کند، می شود قرآن. و اگر قرآن به صورت انسان کامل در آید می شود پیامبر(ص). پس تا آنجا که فعل حقّ و کلام حقّ صادق است و تا آنجا که ظهور حقّ و فیض حقّ محقّق است. انسان کامل ظهور دارد و از آن مرحله بالاتر هم که کلام نیست، جای متکلم است که مبدأ قرآن و انسان کامل است .

ملاک معیّت قرآن با پیامبر(ص) همان انسان کامل است." واتبعوا النور الذی أنزل معه" از این تعبیر معلوم می شود که قرآن به همراه پیامبر(ص) نازل شده نه پیامبر(ص) همراه قرآن! یعنی انسان کامل اصل است و قرآن با انسان کامل است. گر چه در عالم طبیعت قرآن ثقل اکبر است ولی حقیقت آن است که موجودی در جهانِ امکان، بالاتر از انسان کامل نیست زیرا انسان کامل اولین ظهور حق و جامع ظاهر و باطن قرآن است و دیگر فرض ندارد که قرآن درجه ای داشته باشد که انسان کامل آن را دارا نباشد و حقیقت « الله» هم که جزء قرآن نیست تا گفته شود قرآن برتر است . بلکه قرآن ، کلام حق است چنانکه انسان کامل نیز « کلمة الله» است. پس در مقام ظهور و صنع و ابداع چیزی بالاتر از رسول گرامی اسلام نیست. (1) او امام متقین است (2) و ولی الله ، ولایت جامع بین نبوت و امامت است که گاهی به صورت نبوت و زمانی به صورت امامت تجلّی می نماید و با ولادت نبی اکرم(ص) و یا هر یک از ائمه (ع) ظهور تازه ای از ولایت الهی نصیب جهانیان می شود.

نعمت ولایت از عالی ترین مرحله تکوینیِ آن تا نازلترین مرتبه تشریعش که اداره امور جامعه انسانی است، سودمند می باشد از این رو از آن به منّت تعبیر شده است .

امام صادق(ع) در ترسیم جامعه ای که ولایت در آن متجلّی است. می فرماید: جامعه ای که از شش اصل برخوردار است نظام زندگی آنان نظام زندۀ اسلامی است و مردم آن از زندگی سعادتمند برخوردار هستند؛

سه اصل از این اصول به مزایای طبیعی بر می گردد و از منافع مادّی به شمار می رود که در این باره حضرت می فرماید: زندگی در سرزمینی گواراست که دارای هوای سالم و آب فراوان و زمین آمادۀ کشت باشد مردم چنین جامعه ای که هم دارای شرایط زیست محیطی و بهداشتیِ مساعد است و هم دارای زمینه های اقتصادی مناسب ، خود کفا خواهند بود.

سه اصل دیگر آن به مسائل معنوی بر می گردد که در این باره فرمود: هیچ جامعه ای از این سه اصل بی نیاز نیست و اگر جامعه ای این سه اصل را از دست داد زندگی آنها، زندگی و حیات انسانی نخواهد بود . اگر چه از هوای سالم و آبهای فراوان و از سرزمین حاصلخیز برخوردار باشند. «فقیه عالم ورع» فقیه جامعه باید هم فقه اکبر را که اصول دین ، معارف الهی و علوم عقلی است خوب بداند و هم به فقه اصغر که فروع و احکام دین و حدود الهی است آشنائی کامل داشته باشد و گذشته از مقام فقاهت به مسائل مورد نیاز اجتماع ، آگاه باشد و نیز از نظر اخلاقی و تهذیب روح ، پارسا و وارسته باشد، در عقل نظری فقیه و عالم و در عقل عملی وارسته و پارسا ، اصل دیگر « طبیبٌ بصیرٌ ثقة» از رأی عالمانه او جامعه آرامش خاطر داشته باشد و اصل سوم « امیرٌ خیّرٌ مطاع» فرمانروای خیّر نافذ الحکم باشد. نتیجه آنکه رسالت منهای ولایت همان رسالت منهای هدف است و اگر امت اسلامی با قرآن ناطق پس از پیامبر(ص)پیوند نداشته باشد، تبلیغ به ثمر نمی رسد. لذا فرمود: اگر قرآن ناطق و ممثّل و هادیان واقعی امّت اسلامی را به مردم معرفی نکردی هدف نبوّت را معرّفی نکرده ای! اگر مردم از ولایت بی خبر باشند دستشان از قرآن ناطق کوتاه است و در نتیجه دستشان از قرآن صامت نیز کوتاه خواهد بود!

" یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغتَ رسالتک" (مائده – 67) قرآن راه الهی است و اهل بیت و مودّت ایشان هم سبیل الله " أین السبیل بعد السبیل" (دعای ندبه)

لذا ابتدا می فرماید: " قل لا أسئلُکُم علیه أجراٌ " (انعام – 90) سپس فرمود: " قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المودّة فی القربی" (شوری- 23) آن گاه می فرماید: " قل ما أسئلُکُم علیه من أجرٍ إلّا من شاء أن یتّخذ الی ربّه سبیلاً" ( فرقان – 57) پس در حقیقت " قل ما أسئلُکُم علیه من أجرٍ إلّا علی الله " (سبأ – 47) و البته از میان این اهل بیت گرامی حضرت، امامی که می فرماید: " إنّی أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خرجت بطلب الاصلاح فی أمة جدّی أریدُ أن آمُرَ بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیرُ بسیرة جدّی و أبی علی بن أبیطالب" آری او حسین بن علی (ع) است. مقتدای تمامی بندگان خدا در هر زمان و مکان!

امّا سرانجام زندگی عباد الرحمن « انسان کامل» :

پس می فرماید : " اولئک یُجزَونَ الغُرفة بما صبروا و یُلَقَّون فیها تحیّةً و سلاماً" آنان « بندگان رحمن» به خاطر آن که صبر کردند غرفه های بهشتی داده می شوند «آری آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده می شود » و در آن با تحیّت و سلام گرم روبرو خواهند شد.

" خالدین فیها حَسُنَت مُستقرّاً و مُقاماً" در حالیکه جاودانه در آن خواهند ماند چه قرار گاه و محل اقامت خوبی!


  1. سیره رسول اکرم در قرآن – ج 8 و 9 – آیة الله جوادی آملی
  2. در روایات متعددی می خوانیم " و جعلنا للمتقین اماماً" آیه درباره علی (ع) و ائمه اهل بیت (ع) وارد شده و در روایت دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم: منظوراز این آیه مائیم. بدون تردید ائمه اطهاراز روشنترین مصادیق آیه هستند اما این مانع از گسترش مفهوم آیه نخواهد بود که مؤمنان دیگر نیز هر کدام در شعاعهای مختلف امام و پیشوای دیگران باشند . تفسیر نمونه – ج 15 – ناصر مکارم شیرازی
  3. سیره رسول اکرم در قرآن – ج 8 و 9 – آیة الله جوادی آملی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی